شمارهٔ ۱۵
بس که شهد مدعا حال نشد کام مرا
کردهاند از سنگ نومیدی مگر جام مرا؟!
غرق موج شبنم خجلت شود رخسار او
هرکه جوید چون نگین گر از جهان نام مرا
آنقدر تمهید سامان جنون دارد دلم
نیست جز خشکی تقاضا طبع بادام مرا!
در دل عاشق نباشد رتبه پست و بلند
فرق چون آیینه از در کی بود بام مرا؟!
چند پاشیدم سرشک دانه تخم عمل
کاش افتد صید مطلب حلقه دام مرا!
ساز قانون مروت کن به مضراب کرم
از صبا گر بشنوی آهنگ پیغام مرا!
فرصت تمهید هستی نیست در باغ جهان
چون شرر یکسان شمر آغاز و انجام مرا
سرخط درس کمال دیگرت در کار نیست
سبحه کن اندر سلوک عشق هر گام مرا!
طغرل از تمکین دل سامان راحت داشتم
بیقراری برد آخر ذوق آرام مرا!
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بس که شهد مدعا حال نشد کام مرا
کردهاند از سنگ نومیدی مگر جام مرا؟!
هوش مصنوعی: آنقدر در ادعا و آرزوهایم به نتیجه نرسیدم که دیگر کام من شیرین نمیشود و آیا از سنگ ناامیدی، میتوانم جامی پر از شادی پیدا کنم؟
غرق موج شبنم خجلت شود رخسار او
هرکه جوید چون نگین گر از جهان نام مرا
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال نام و یاد من باشد، همچون جواهری گرانبها در دنیا، صورتش از شرم و خجالت به خاطر قطرات شبنم پر از غم و اندوه خواهد شد.
آنقدر تمهید سامان جنون دارد دلم
نیست جز خشکی تقاضا طبع بادام مرا!
هوش مصنوعی: دل من آنقدر از فکر و برنامهریزی برای دیوانگی خسته و ناامید شده که جز حس بیاحساسی و سردی چیزی در آن وجود ندارد. طبع من مانند بادام، خشک و بیروح شده است!
در دل عاشق نباشد رتبه پست و بلند
فرق چون آیینه از در کی بود بام مرا؟!
هوش مصنوعی: در دل عاشق، جایگاه و مقام اهمیت ندارد و هیچ تفاوتی میان بالا و پایین نیست. مانند اینکه اگر آیینهای وجود داشته باشد، نمیتواند بام من را از در نشان دهد.
چند پاشیدم سرشک دانه تخم عمل
کاش افتد صید مطلب حلقه دام مرا!
هوش مصنوعی: من بارها اشک ریختم و از جانم مایه گذاشتم، کاش نتیجهاش چیزی باشد که به آن دست یابم و موفق شوم در اهدافی که دارم.
ساز قانون مروت کن به مضراب کرم
از صبا گر بشنوی آهنگ پیغام مرا!
هوش مصنوعی: با نواختن ساز لطف و مهربانی، پیام من را مانند نغمهای از نسیم بشنو.
فرصت تمهید هستی نیست در باغ جهان
چون شرر یکسان شمر آغاز و انجام مرا
هوش مصنوعی: در این دنیا، فرصتی برای آمادهسازی وجود ندارد و زندگی همانند شعلهای زودگذر است. پس، باید هم آغاز و هم پایان زندگیام را با یکدیگر در نظر بگیرم.
سرخط درس کمال دیگرت در کار نیست
سبحه کن اندر سلوک عشق هر گام مرا!
هوش مصنوعی: دیگر نیازی به درس و یادگیری ندارم، زیرا در مسیر عشق باید با هر قدمی که برمیدارم، ذکر بگویم و به یاد تو باشم.
طغرل از تمکین دل سامان راحت داشتم
بیقراری برد آخر ذوق آرام مرا!
هوش مصنوعی: من از اینکه دل را به آرامش واگذار کردم، آرامش داشتم، اما در نهایت، بیقراریای که داشتم، لذت آرامش را از من گرفت.