گنجور

بخش ۳ - غزل

که گوید جز آیینه بر روی تو؟
که بالای چشم است ابروی تو!
دهد بوی جمعیت مرغ دل
پریشانی سنبل موی تو
صنوبر قدان را در آرد ز پای
خرامیدن سرو دلجوی تو
به صبح ازل گشت در طور حسن
تجلی، نظر کرده روی تو
به جای عرق، در مقام حیا
صفا می تراود ز هر موی تو
نگاهت در بیخودی می زند
به میخانه چشم جادوی تو
کند هر خسی،کار صد محتسب
چو طغرا بود مست در کوی تو

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که گوید جز آیینه بر روی تو؟
که بالای چشم است ابروی تو!
هوش مصنوعی: کیست که بتواند جز آیینه زیبایی تو را نشان دهد؟ زیرا ابروهای تو به مانند کمانی بالای چشمانت قرار دارند.
دهد بوی جمعیت مرغ دل
پریشانی سنبل موی تو
هوش مصنوعی: عطر و بوی حضور مردم، دل را به یاد زیبایی و شگفتی موهای تو می‌برد.
صنوبر قدان را در آرد ز پای
خرامیدن سرو دلجوی تو
هوش مصنوعی: سرو خوش‌اندام تو به قدر قد بلندش، صنوبر را از پا درمی‌آورد و او را به حرکت در می‌آورد.
به صبح ازل گشت در طور حسن
تجلی، نظر کرده روی تو
هوش مصنوعی: در آغاز صبح، زیبایی تو در دشت وجود نمایان شد و نگاه من به چهره‌ات افتاد.
به جای عرق، در مقام حیا
صفا می تراود ز هر موی تو
هوش مصنوعی: به جای اینکه عرق بر تن تو بریزد، صفای حیا از هر یک از موهای تو می‌تابد و نمایان می‌شود.
نگاهت در بیخودی می زند
به میخانه چشم جادوی تو
هوش مصنوعی: چشمانت چنان سحری دارند که در حالت بی‌خودی و عدم آگاهی، مرا به سوی میخانه جذب می‌کنند.
کند هر خسی،کار صد محتسب
چو طغرا بود مست در کوی تو
هوش مصنوعی: هر فرد ناباب می‌تواند کاری بزرگ و مهم انجام دهد، زیرا عشق و شوق به تو همچون نشان و علامتی است که او را به کارهای شگفت‌انگیز وا می‌دارد.