شمارهٔ ۳
طغرا، به تیغ نطق، جهان را گرفته ای
کم نیستی تو هم ز جهانگیر آفتاب
تیرافکنان رای تو صد ره فکنده اند
پشت کمان به ترکش پر تیر آفتاب
در کشوری که تیغ خیالت علم شود
روید غلاف شرم ز شمشیر آفتاب
با آنکه می شود ز ره پرتوافکنی
نظم تو دستمایه تسخیر آفتاب
در حیرتم که بهر چه بی قدر مانده است
بر صفحه وجود، چو تصویر آفتاب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
طغرا، به تیغ نطق، جهان را گرفته ای
کم نیستی تو هم ز جهانگیر آفتاب
هوش مصنوعی: با سخن راندن و بیان قوی خود، دنیا را تحت تأثیر قرار دادهای و تو نیز در کنار دیگران از قدرت و تأثیر آفتاب جهانگیر کم نداشتی.
تیرافکنان رای تو صد ره فکنده اند
پشت کمان به ترکش پر تیر آفتاب
هوش مصنوعی: کسانی که به طور مداوم در حال توطئه و کارشکنی هستند، تلاشهای فراوانی برای به چالش کشیدن نظرات و تصمیمات تو کردهاند، همانند تیرهایی که از کمان رها میشوند و به سمت هدف میروند.
در کشوری که تیغ خیالت علم شود
روید غلاف شرم ز شمشیر آفتاب
هوش مصنوعی: در کشوری که افکار و خیالات تو به نوعی قدرت بگیرد و عَلَم شود، دیگر جایی برای شرم و خجالت نمیماند و غلاف آن از بین میرود. در اینجا، دیدگاهها و واقعیات به حدی روشن و واضح میشود که در برابر حقیقت، دیگر نمیتوان پنهان شد.
با آنکه می شود ز ره پرتوافکنی
نظم تو دستمایه تسخیر آفتاب
هوش مصنوعی: با وجود اینکه میتوانی با نور درخشان خود، نظم و ترتیب خویش را به نمایش بگذاری، اما این نظم میتواند به عنوان ابزاری برای تسخیر آفتاب به کار رود.
در حیرتم که بهر چه بی قدر مانده است
بر صفحه وجود، چو تصویر آفتاب
هوش مصنوعی: من در تعجبم که چرا چیزی که ارزش و قدر ندارد، مانند تصویر آفتاب، بر صفحه وجود باقی مانده است.