شمارهٔ ۸۶
به نقش بندی رویت چو کف گشاده خدا
ندیده رنگ رخت، دل ز دست داده خدا
ز موی ساقی وحدت نبست تا قلمی
نساخت لعل ترا رنگ بست باده خدا
ز ما کسی نتواند گرفت روز حساب
حساب آنچه به ما در جهان نداده خدا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به نقش بندی رویت چو کف گشاده خدا
ندیده رنگ رخت، دل ز دست داده خدا
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و نقش چهرهات را میبینم، مانند اینکه خداوند دستش را به سوی من گشوده، اینقدر دلربا و جاذب است که من تمام دل و وجودم را از دست میدهم.
ز موی ساقی وحدت نبست تا قلمی
نساخت لعل ترا رنگ بست باده خدا
هوش مصنوعی: ساقی به خاطر وجودش در اینجا موجودی خاص و بیهمتا است. او به قدری زیباست که نمیتوان او را در قالبی محدود کرد. تا زمانی که قلمی برای توصیف زیباییاش نیامده، رنگی که بر پای تو نشسته، بیانگر لذت و خوشی از شراب خداوند است.
ز ما کسی نتواند گرفت روز حساب
حساب آنچه به ما در جهان نداده خدا
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند در روز حساب، از ما چیزی بگیرد؛ زیرا آنچه خداوند در این دنیا به ما نداده، حسابش با خود اوست.

طغرای مشهدی