گنجور

شمارهٔ ۸۱

ناصح از پند تو بیزارم، چه می گویی مرا
می کند حرف تو آزارم، چه می گویی مرا
گفتی از دست محبت می شود حالت خراب
من خراب از دست این کارم، چه می گویی مرا
می کنی عیبم که پیشت سبحه و سجاده نیست
از پی ناقوس و زنارم، چه می گویی مرا
چند گویی هر نفس بر گرد خال او مگرد
تا بود آن نقطه، پرگارم، چه می گویی مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناصح از پند تو بیزارم، چه می گویی مرا
می کند حرف تو آزارم، چه می گویی مرا
هوش مصنوعی: من از نصیحت‌های تو خسته‌ام، صحبت‌هایت برایم آزاردهنده است، چه چیزی می‌گویی؟
گفتی از دست محبت می شود حالت خراب
من خراب از دست این کارم، چه می گویی مرا
هوش مصنوعی: گفتی که محبت باعث بدحالی و آشفتگی من شده است. من هم به خاطر این کار به هم ریخته‌ام، حالا نظر تو چیست؟
می کنی عیبم که پیشت سبحه و سجاده نیست
از پی ناقوس و زنارم، چه می گویی مرا
هوش مصنوعی: تو به عیب‌های من اشاره می‌کنی که چرا در مقابلت سجاده و تسبیح ندارم، در حالی که من به سمت چیزهایی غیر از این‌ها می‌روم. نظر تو درباره‌ام چیست؟
چند گویی هر نفس بر گرد خال او مگرد
تا بود آن نقطه، پرگارم، چه می گویی مرا
هوش مصنوعی: چرا هر لحظه دربارهٔ زیبایی او صحبت می‌کنی؟ وقتی او مرکز توجه من است، حرفی برای گفتن دربارهٔ خودم نمی‌زنم.