شمارهٔ ۵۸
به عجز پای منه، عرض مرد می رود اینجا
پی تو سایه به قصد نبرد می رود اینجا
یکی ست در دل آزادگان صفا و کدورت
جلای آینه، همراه گرد می رود اینجا
به بندر غم او، اشک سرخ نیست معطل
هزار قافله رنگ زرد می رود اینجا
کدام سرو قد افکند سایه برسر خاکم؟
که آبروی زمرد، به گرد می رود اینجا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به عجز پای منه، عرض مرد می رود اینجا
پی تو سایه به قصد نبرد می رود اینجا
هوش مصنوعی: در اینجا کسی با کمال تواضع و ناتوانی خود را در برابر مردی بزرگ و با شخصیت قرار داده و میگوید که این مرد به خاطر تو و در راه مقابله با مشکلات به اینجا آمده است. سایه او، به عنوان نمادی از قدرت و حمایت، نیز در این میدان حاضر است.
یکی ست در دل آزادگان صفا و کدورت
جلای آینه، همراه گرد می رود اینجا
هوش مصنوعی: در دل آزادگان، یک چیز وجود دارد که مانند آینه، هم صفا دارد و هم کدورت. این حالت مانند گردی است که در اینجا میچرخد و همراه میشود.
به بندر غم او، اشک سرخ نیست معطل
هزار قافله رنگ زرد می رود اینجا
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که در حالتی از غم و اندوه، احساسات و اشکها به آرامی و بدون توقف، چون قافلهای از رنگها و احساسات مختلف در حال حرکتاند و تنها غم و اندوه این شخص را تحت تاثیر قرار دادهاند. به بیان دیگر، در این سناریو، غم به عنوان یک مسئله مهم و اساسی در زندگی او جلوهگر شده و دیگر احساسات و رنگها از اهمیت کمتری برخوردار هستند.
کدام سرو قد افکند سایه برسر خاکم؟
که آبروی زمرد، به گرد می رود اینجا
هوش مصنوعی: کدام درخت بلند و زیبا بر روی زمین من سایه میافکند؟ که زیبایی و اعتبار زمرد، در اینجا به گرد و غبار مینشیند.

طغرای مشهدی