گنجور

شمارهٔ ۵۵

کمان طالع ما تیر برنمی تابد
مگر ز غیب خورد تیر بر نشانه ما
درین قفس، من و طغرا و بلبلیم اسیر
که مانده در عدم آباد، آب و دانه ما
قابل سبز شدن نیست، میفشان برخاک
ترسم از شرم زمین، آب شود دانه ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کمان طالع ما تیر برنمی تابد
مگر ز غیب خورد تیر بر نشانه ما
هوش مصنوعی: قسمت اول به این معنی است که شانس و سرنوشت ما مانند کمانی است که تیر برنمی‌تابد و تنها از جایی نامرئی و غیبی می‌تواند به ما برخورد کند. در واقع، این تیر فقط به نشانه ما اصابت می‌کند. بنابراین، به نوعی بیانگر این است که سرنوشت ما تحت تأثیر عوامل و نشانه‌های خاصی قرار دارد که از دسترس ما دور است.
درین قفس، من و طغرا و بلبلیم اسیر
که مانده در عدم آباد، آب و دانه ما
هوش مصنوعی: در این قفس، من، طغرا و بلبلی به دام افتاده‌ایم، در حالی که در جایی که وجود ندارد، آب و غذایی برای ما باقی نمانده است.
قابل سبز شدن نیست، میفشان برخاک
ترسم از شرم زمین، آب شود دانه ما
هوش مصنوعی: دانه‌ای که در خاک می‌افتد، به خاطر ترس از شرم زمین، ممکن است با آب شدن، از بین برود و دیگر سبز نشود. به این ترتیب، به نظر می‌رسد که به سرنوشت دانه و نگرانی‌های آن اشاره می‌شود.