شمارهٔ ۴۵
آن زلف سیه دل سبکپا
یک سر دارد، هزار سودا
بی شمع رخت، نسیم گردید
جلاد چراغ خانه ما
تیغش که به ما سری ندارد
آبی ست که بسته شد ز بالا
دل تاب غمش نداشت امروز
کردیم ذخیره بهر فردا
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن زلف سیه دل سبکپا
یک سر دارد، هزار سودا
هوش مصنوعی: موهای مشکی و سبک آن معشوق، یک نَگین دارد که به اندازهی هزار آرزو و خیال در دل مینشاند.
بی شمع رخت، نسیم گردید
جلاد چراغ خانه ما
هوش مصنوعی: بدون وجود تو همچون شمع، نسیم به دشمنی در آمده و چراغ خانه ما را خاموش کرده است.
تیغش که به ما سری ندارد
آبی ست که بسته شد ز بالا
هوش مصنوعی: تیغی که به ما آسیب نمیزند، مانند آبی است که از بالای کوه به پایین بسته شده و در سر راهش قرار ندارد.
دل تاب غمش نداشت امروز
کردیم ذخیره بهر فردا
هوش مصنوعی: دل امروز طاقت ناراحتی او را نداشت، بنابراین تصمیم گرفتیم که این غم را برای فردا نگه داریم.