شمارهٔ ۲۱۱
دلم ز قید پریدن همیشه آزاد است
دو بال بر تن من، چون دو دست صیاد است
شود ز سایه تصویر، با زمین یکسان
عمارت دل ما بس که سست بنیاد است
کسی نماند که از جور آسمان نگریست
به آدم آنچه رسیده ست، وقف اولاد است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم ز قید پریدن همیشه آزاد است
دو بال بر تن من، چون دو دست صیاد است
هوش مصنوعی: دل من همیشه آزاد است و هیچ قید و بندی ندارد. پرهایم مثل دو دستی هستند که مرا به سمت آسمان میبرند، اما در واقع این پرها مرا محدود کردهاند.
شود ز سایه تصویر، با زمین یکسان
عمارت دل ما بس که سست بنیاد است
هوش مصنوعی: تصویر سایه بر روی زمین به قدری کم دوام و ناپایدار است که دل ما نیز همچون آن، بیاستحکام و سست بناست.
کسی نماند که از جور آسمان نگریست
به آدم آنچه رسیده ست، وقف اولاد است
هوش مصنوعی: هیچکس نیست که از ظلم و سختیهای زندگی نگاه کند و ببیند آنچه به انسان رسیده، همانند هبهای به نسلهای آینده است.

طغرای مشهدی