شمارهٔ ۲۰۱
شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت
باده وصل به بزم آمد و پیمانه نیافت
مرغ دل چون نکند شکوه درین سبزقفس؟
آب اگر یافت به صد خون جگر، دانه نیافت
بس که افتاده خرابی ز غمت بر سر هم
دل دیوانه ما راه به ویرانه نیافت
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت
باده وصل به بزم آمد و پیمانه نیافت
هوش مصنوعی: در محفل عشق، شمعی که نمایان شده بود، درخشندگیاش را به نمایش گذاشت اما پروانهای نتوانست به آن نزدیک شود. در این میخانه، نوشیدنی وصال را پیدا نکرد و لیوانی برای نوشیدن در دست نداشت.
مرغ دل چون نکند شکوه درین سبزقفس؟
آب اگر یافت به صد خون جگر، دانه نیافت
هوش مصنوعی: دل پرنده از این قفس سبز شکایتی نمیکند؛ زیرا اگرچه به سختی و با خون دل آب پیدا میکند، اما دانهای نمییابد.
بس که افتاده خرابی ز غمت بر سر هم
دل دیوانه ما راه به ویرانه نیافت
هوش مصنوعی: به خاطر غم تو، ویرانی و خرابی زیادی به دل دیوانهام آمده است و آنقدر این نابودگی زیاد شده که دیگر نمیتواند به آرامش و امنیت برسد.

طغرای مشهدی