گنجور

شمارهٔ ۱۹۱

بر گوش زد نسیمم، صوتی که نیشکر داشت
آواز پای آن گل، شیرینی دگر داشت
دیشب که آن سهی قد، آرایش چمن بود
گل را ز شرم رویش، بلبل به زیر پر داشت
نتوان شمردن از خود، فرزند ناخلف را
در عالم حقیقت، یعقوب یک پسر داشت
تاثیر باد نخوت، کر می کند غنی را
گوش صدف گران بود، تا دامنش گهر داشت
طغرا ز بس که گشتیم، رسوای عشقبازی
هر بیخبر که دیدیم، از راز ما خبر داشت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر گوش زد نسیمم، صوتی که نیشکر داشت
آواز پای آن گل، شیرینی دگر داشت
هوش مصنوعی: نسیم به نرمی می‌وزد و صدایی را به گوش می‌رساند که به شیرینی نیشکر می‌ماند. آهنگ قدم‌های آن گل نیز طعمی دیگر از شیرینی را به همراه دارد.
دیشب که آن سهی قد، آرایش چمن بود
گل را ز شرم رویش، بلبل به زیر پر داشت
هوش مصنوعی: دیشب که آن دختر زیبا مانند چمن آراسته بود، گل به خاطر شرم از زیبایی‌اش، زیر بال بلبل پنهان شده بود.
نتوان شمردن از خود، فرزند ناخلف را
در عالم حقیقت، یعقوب یک پسر داشت
هوش مصنوعی: در جهان واقعی، یعقوب تنها یک پسر داشت و نمی‌توان فرزند نابرابر را به شمار آورد.
تاثیر باد نخوت، کر می کند غنی را
گوش صدف گران بود، تا دامنش گهر داشت
هوش مصنوعی: بادهای مغرور و خودپسند، صدای غنی را به گونه‌ای مسدود می‌کند که او دیگر نمی‌شنود. این در حالی است که گوش صدف، به دلیل داشتن دامن مملو از مروارید، ارزشمند است.
طغرا ز بس که گشتیم، رسوای عشقبازی
هر بیخبر که دیدیم، از راز ما خبر داشت
هوش مصنوعی: به خاطر مشغله‌ای که در عشق داریم، به طرز عجیبی رسوا شده‌ایم و هر کسی که به ما نگاه می‌کند، انگار که از رازی که در دل داریم باخبر است.