گنجور

شمارهٔ ۱۹۰

از وعده وصل تو وفا را خبری نیست
مردیم ز هجران و قضا را خبری نیست
راه غم جانان به ره مرگ شبیه است
طی می شود این جاده و ما را خبری نیست
از بیخبران بود، به هر کس که رسیدیم
تنها نه همین ما و شما را خبری نیست
خوش باش دلا، کامشب ازان دست نگارین
صد بوسه گرفتیم و حنا را خبری نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از وعده وصل تو وفا را خبری نیست
مردیم ز هجران و قضا را خبری نیست
هوش مصنوعی: از وعده‌ی دیدار تو خبری نیست، ما از درد جدایی و سرنوشت بی‌خبر مرده‌ایم.
راه غم جانان به ره مرگ شبیه است
طی می شود این جاده و ما را خبری نیست
هوش مصنوعی: راهی که برای رسیدن به معشوق پر از غم و اندوه است، به راهی که به مرگ می‌انجامد شباهت دارد. این مسیر را می‌پیماییم و در این میان، از وضعیت خود آگاه نیستیم.
از بیخبران بود، به هر کس که رسیدیم
تنها نه همین ما و شما را خبری نیست
هوش مصنوعی: ما وقتی به هر کسی رسیدیم متوجه شدیم که نه تنها ما و شما، بلکه دیگران هم از واقعیت‌های زندگی خبر ندارند.
خوش باش دلا، کامشب ازان دست نگارین
صد بوسه گرفتیم و حنا را خبری نیست
هوش مصنوعی: امشب ای دل شاد باش، چون از دستان زیبا صد بوسه دریافت کردیم و خبری از حنا نیست.