گنجور

شمارهٔ ۱۷

ز بس آمد به نزدیکم، چو مژگانش نمی بینم
نباشد دور اگر گویم نشد آن نازنین پیدا!
مشو بیهوده بر روی زمین، جویای آسایش
که این گم گشته، چون گنج است در زیرزمین پیدا
قدح کف می گشاید تا رسد دستش به گلبرگی
چو مینا را شود شاخ گلی از آستین پیدا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بس آمد به نزدیکم، چو مژگانش نمی بینم
نباشد دور اگر گویم نشد آن نازنین پیدا!
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه او همیشه به من نزدیک می‌شود، دیگر نمی‌توانم مژگانش را ببینم. اگر بگویم که او دور شده، در واقع آن محبوب عزیز هیچگاه پیدا نمی‌شود.
مشو بیهوده بر روی زمین، جویای آسایش
که این گم گشته، چون گنج است در زیرزمین پیدا
هوش مصنوعی: به دنبال آرامش در این دنیا نباش که این آرامش مانند گنجی است که در اعماق زمین پنهان شده و به سادگی یافت نمی‌شود.
قدح کف می گشاید تا رسد دستش به گلبرگی
چو مینا را شود شاخ گلی از آستین پیدا
هوش مصنوعی: جامی در دست دارد و می‌خواهد به گلبرگ زیبایی برسد، به گونه‌ای که وقتی این کار را می‌کند، شاخۀ گلی از آستین او بیرون می‌آید.