گنجور

شمارهٔ ۱۵۸

ساغر می در کف او، رنگ و بوی گل گرفت
شیشه در چنگش صدای نغمه بلبل گرفت
بی ترنم ریزی مطرب که رشک بلبل است
در گلوی شیشه می، نغمه قلقل گرفت
سبز ما از نازکیها تاب بوی گل نداشت
حیرتی دارم که چون از باده، رنگ گل گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساغر می در کف او، رنگ و بوی گل گرفت
شیشه در چنگش صدای نغمه بلبل گرفت
هوش مصنوعی: لیوانی پر از شراب در دستان اوست، بوی گل‌ها را گرفته و شیشه‌ای که در دست دارد، صدای خوش نغمه بلبل را به همراه دارد.
بی ترنم ریزی مطرب که رشک بلبل است
در گلوی شیشه می، نغمه قلقل گرفت
هوش مصنوعی: در absence of a gentle melody from the musician, which is envied by the nightingale, a sound resembling bubbling emerged from the glass of wine.
سبز ما از نازکیها تاب بوی گل نداشت
حیرتی دارم که چون از باده، رنگ گل گرفت
هوش مصنوعی: ما به خاطر نازکی‌ها و لطافت خود، نتوانستیم بوی گل را تحمل کنیم. در عجبم که چگونه از نوشیدنی، رنگ گل را به خود گرفتیم.