گنجور

شمارهٔ ۱۵۷

بیا که بی سرزلف تو موج باده ناب
به رنگ حلقه ماتم، کدورت انگیز است
بهار حسن ترا برگ ریز عشوه مباد
که از هوای توام ابردیده گل بیز است
به دور نرگس او، دل ز خون لبالب کن
که می پرست، طلبکار جام لبریز است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا که بی سرزلف تو موج باده ناب
به رنگ حلقه ماتم، کدورت انگیز است
هوش مصنوعی: بیا که بدون موهای زیبا و خوش حالت تو، طراوت شراب ناب به رنگی مشابه حلقه‌ی غم، دلگیر و تیره شده است.
بهار حسن ترا برگ ریز عشوه مباد
که از هوای توام ابردیده گل بیز است
هوش مصنوعی: بهار زیبایی تو نباید کم شود، زیرا از عشق تو چشمانم مانند ابر بارانی است که گلی را به بار می‌آورد.
به دور نرگس او، دل ز خون لبالب کن
که می پرست، طلبکار جام لبریز است
هوش مصنوعی: به دور نرگس او، دل را از عشق پر کن، چون او می‌نوشد عشق را و دلش از محبت سرشار است.