گنجور

شمارهٔ ۱۴۶

چو گردباد، دلم رهنمای خود نشناخت
ازین جریده روی مدعای خود نشناخت
شناخت طرز کرم را کسی که چون دریا
کفی به خیر گشود و گدای خود نشناخت
سرودخوانی مطرب ز عندلیب مجوی
که همچو آب، مقام صدای خود نشناخت
شدم خفیف ز بالانشینی گردون
به این سیاه چه سازم که جای خود نشناخت
چگونه راه شناس غمت شود طغرا
که پای خود ز سر و سر ز پای خود نشناخت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو گردباد، دلم رهنمای خود نشناخت
ازین جریده روی مدعای خود نشناخت
هوش مصنوعی: دلم مانند گردبادی است که نمی‌تواند راه خود را پیدا کند و از این ورق، ادعای خود را نمی‌شناسد.
شناخت طرز کرم را کسی که چون دریا
کفی به خیر گشود و گدای خود نشناخت
هوش مصنوعی: کسی که روش سخاوت و بخشش را می‌شناسد، مانند دریایی است که در برابر نیازمندان دریایی از خیر و خوبی را می‌گشاید، اما در عین حال نمی‌تواند گدا یا درخواست‌کننده را بشناسد.
سرودخوانی مطرب ز عندلیب مجوی
که همچو آب، مقام صدای خود نشناخت
هوش مصنوعی: به دنبال آواز خواندن مطرب مانند بلبل نباش، زیرا او مانند آب، نمی‌تواند جایگاه صدای خود را بشناسد و از آن مفهوم درستی ارائه دهد.
شدم خفیف ز بالانشینی گردون
به این سیاه چه سازم که جای خود نشناخت
هوش مصنوعی: به خاطر برتری و مقام بالای آسمان، احساس حقارت و نامرادی می‌کنم. حالا با این مشکلات و دشواری‌ها چه باید بکنم، وقتی که سرنوشت خودم را نمی‌شناسم؟
چگونه راه شناس غمت شود طغرا
که پای خود ز سر و سر ز پای خود نشناخت
هوش مصنوعی: چطور می‌تواند کسی که به راه شناخت غم تو است، راهت را پیدا کند در حالی که خودش نمی‌داند از کجا آمده و به کجا می‌رود؟