گنجور

شمارهٔ ۱۲۲

یک دوست در ایران نماند از بهر این غربت زده
اکنون ز هندستان رود اشکم به ایران بی سبب

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک دوست در ایران نماند از بهر این غربت زده
اکنون ز هندستان رود اشکم به ایران بی سبب
هوش مصنوعی: دوستی در ایران نمانده و من که در این غربت زندگی می‌کنم، حالا از هندستان به یاد وطن اشک‌هایم به ایران می‌ریزد بدون اینکه دلیلی خاص داشته باشد.