شمارهٔ ۱۱۳
تا جان فدا نمایم، بر زخمه های مطرب
سر می نهم چو غیچک، در پیش پای مطرب
دف را چو گرم سازد، آرم ز سوز گریه
بر روی دست مژگان، آتش برای مطرب
گل از مقام صوتش، می تافت گوش رغبت
بلبل اگر نمی داشت، طرز نوای مطرب
شهر پیاله نوشی، همچون حصار نغمه
بی کوچه نشاط است،گر نیست جای مطرب
چاک دلم نسازد، با سوزن رفوگر
از رشته گر نبینم، رنگ صدای مطرب
شد در کف تعلق، سیب دلم دوپاره
نصفی برای ساقی، نصفی برای مطرب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا جان فدا نمایم، بر زخمه های مطرب
سر می نهم چو غیچک، در پیش پای مطرب
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانم باقی است، برای شنیدن نغمههای موسیقی، خود را فدای آن میکنم و مثل غیچک، در برابر پای نوازنده مینشینم.
دف را چو گرم سازد، آرم ز سوز گریه
بر روی دست مژگان، آتش برای مطرب
هوش مصنوعی: وقتی دف به صدا درمیآید و گرم میشود، من از شدت سوز و گدازِ گریهام، اشکهایم را روی دستانم میگذارم و حرارتی برای نوازنده ایجاد میکنم.
گل از مقام صوتش، می تافت گوش رغبت
بلبل اگر نمی داشت، طرز نوای مطرب
هوش مصنوعی: گل به خاطر صدای زیبا و دلنشینش، برای بلبل می درخشید؛ اگر بلبل نمیتوانست لحن و آوای خوش نوازنده را بشنود، هرگز به این زیبایی جذب نمیشد.
شهر پیاله نوشی، همچون حصار نغمه
بی کوچه نشاط است،گر نیست جای مطرب
هوش مصنوعی: شهر شرابنوشی شبیه دیواری است که نغمهها در آن بیجنب و جوش و شوق سیر میکنند، اگر جایی برای نوازنده نباشد.
چاک دلم نسازد، با سوزن رفوگر
از رشته گر نبینم، رنگ صدای مطرب
هوش مصنوعی: دلم را نمیتوانم ترمیم کنم، حتی با سوزن یک خیاط. اگر نتوانم صدای مطرب را بشنوم، از ریشه مینوم.
شد در کف تعلق، سیب دلم دوپاره
نصفی برای ساقی، نصفی برای مطرب
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تعلقات دنیوی پریشان شده است. نیمی از عشق و احساسم را برای ساقی میگذارم و نیمی دیگر را برای نوازنده.

طغرای مشهدی