گنجور

شمارهٔ ۷

در جهان از داوری هرگز نیاید داوری
کو روا دارد ستم بر محرمان لشکری
نقد فرصت چون ز دستم رفت گشتم دیده‌ور
دادم از کف چون گهر را کرد بختم گوهری

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در جهان از داوری هرگز نیاید داوری
کو روا دارد ستم بر محرمان لشکری
هوش مصنوعی: در این دنیا، هیچ قضاوتی وجود ندارد که بتواند ظلم بر ناتوانان و بی‌پناهان را بپذیرد و تأیید کند.
نقد فرصت چون ز دستم رفت گشتم دیده‌ور
دادم از کف چون گهر را کرد بختم گوهری
هوش مصنوعی: زمانی که فرصت مناسب از دستم رفت، شگفت‌زده و ناامید شدم. این‌طور که به نظر می‌رسد، شانس من باعث شد که آن گوهری را که در دست داشتم، از دست بدهم.