شمارهٔ ۶۹
گو روزگار هرچه تواند به ما کند
ما و تو را مباد که از هم جدا کند
مرغ شکسته بالم و صیاد بیوفا
ترسم به این بهانه ز دامم رها کند
آزار ما بسست، که خود را بخون کشد
کاوش کسی که با دل مجروح ما کند
گستاخ می وزد بحریم چمن رواست
گر عندلیب شکوه زباد صبا کند
در هجر اگر طبیب شبی روز کرده ای
دانی شب فراق به روزم چهها کند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گو روزگار هرچه تواند به ما کند
ما و تو را مباد که از هم جدا کند
هوش مصنوعی: هرچه روزگار بخواهد به ما بکند، ما با تو ارتباطی نداریم که از هم جدا شویم.
مرغ شکسته بالم و صیاد بیوفا
ترسم به این بهانه ز دامم رها کند
هوش مصنوعی: من همچون مرغي هستم که بالهایم شکسته و از طرفی صیاد ناپایدار و بیوفایی دارم. نگرانم که او به بهانهی این وضعیت، مرا از دام خود آزاد کند.
آزار ما بسست، که خود را بخون کشد
کاوش کسی که با دل مجروح ما کند
هوش مصنوعی: آزار و رنجی که به ما میرسد، به حدی است که باعث میشود کسی که با دل شکسته ما بازی میکند، خود را به خون بکشاند.
گستاخ می وزد بحریم چمن رواست
گر عندلیب شکوه زباد صبا کند
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که اگر کسی در زیباییهای طبیعت و باغ گستاخی کند و به آن آسیب بزند، جای تعجبی نیست. همچنین اگر پرندهای به خاطر وزش باد شکایت کند، این موضوع طبیعی است و میتواند احساس خود را بیان کند.
در هجر اگر طبیب شبی روز کرده ای
دانی شب فراق به روزم چهها کند
هوش مصنوعی: اگر شب را به یاد جدایی کسی به صبح رساندهای، خوب میدانی که شب فراق چگونه بر روزم تأثیر میگذارد.