گنجور

شمارهٔ ۶۸

گفتی که با دلت غم هجران چه می‌کند
باد خزان ببین به گلستان چه می‌کند
منعم کنی ز گریه خونین و با دلم
آگه نیی که کاوش مژگان چه می‌کند
از دامن وصال تو دستی که کوته است
ای وای اگر رسد به گریبان چه می‌کند
آن بلبلی که کنج غمی همچو دام یافت
این یک دُو روزه سِیرِ گلستان چه می‌کند
دامن‌کشان چو بگذری از خاک کشتگان
نظاره کن که خون شهیدان چه می‌کند
سیمین‌تنی که خنده زند بر صفای صبح
در حیرتم که گل به گریبان چه می‌کند
تا کی طبیب تهمت نظاره می‌کشی
با حسن یار دیده حیران چه می‌کند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتی که با دلت غم هجران چه می‌کند
باد خزان ببین به گلستان چه می‌کند
هوش مصنوعی: گفتی که هجرت و جدایی چه تأثیری بر دل تو دارد، به این باد خزان نگاه کن که چگونه بر گلستان تأثیر می‌گذارد.
منعم کنی ز گریه خونین و با دلم
آگه نیی که کاوش مژگان چه می‌کند
هوش مصنوعی: از من دوری کن و نگذار که به خاطر غم و اندوه گریه کنم، و آیا تو از وضعیت دل من باخبر نیستی که چشمانم چه حالتی دارند؟
از دامن وصال تو دستی که کوته است
ای وای اگر رسد به گریبان چه می‌کند
هوش مصنوعی: اگر نتوانم به وصال تو دست پیدا کنم، آه، اگر حالتی به من دست دهد که بخواهم گریبان خودم را بگیرم، چه کار خواهم کرد؟
آن بلبلی که کنج غمی همچو دام یافت
این یک دُو روزه سِیرِ گلستان چه می‌کند
هوش مصنوعی: آن بلبل که در گوشه‌ای از غم گرفتار شده، حالا در این دو روزه زندگی در باغ گل چه کار می‌کند؟
دامن‌کشان چو بگذری از خاک کشتگان
نظاره کن که خون شهیدان چه می‌کند
هوش مصنوعی: زمانی که از میان زمین کشته‌شدگان عبور می‌کنی، توجه کن که خون شهدای صحنه چه تاثیری دارد و چگونه اثرگذار است.
سیمین‌تنی که خنده زند بر صفای صبح
در حیرتم که گل به گریبان چه می‌کند
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیت زن یا دختر با ظاهری دل‌نشین اشاره دارد که با لبخندش در صبح دل‌انگیز، او را محو تماشا می‌کند. شاعر همچنین به شگفتی خود از اینکه گل‌ها، که نماد زیبایی و لطافت هستند، چگونه در کنار زیبایی او قرار دارند و چه تاثیری بر او دارند، اشاره می‌کند.
تا کی طبیب تهمت نظاره می‌کشی
با حسن یار دیده حیران چه می‌کند
هوش مصنوعی: تا کی به تماشای خودتازی‌های عشقت نشسته‌ای و غم و اندوهی که بر دوش توست را تحمل می‌کنی؟ با زیبایی محبوب، چشمانت متعجب و گیج شده‌اند و نمی‌دانی چه باید بکنی.

حاشیه ها

1403/02/24 19:04
سیدمحمد جهانشاهی

این یک دُو روزه سِیرِ گلستان چه می‌کند