گنجور

شمارهٔ ۶۵

هرکه از خون جگر چون لاله ساغر می‌کشد
منت احسان کی از چرخ ستمگر می‌کشد
زآستان بی‌نیازی تا کف خاکی به جاست
کی سر ما خاکساران ناز افسر می‌کشد
می‌رود گرد یتیمی، کی بشستن از گهر؟
منت خشکی دلم از دیدهٔ تر می‌کشد
عزت دنیا هم‌آغوش است با حسن سلوک
رشته هموار سر از جیب گوهر می‌کشد
با ضعیفان دشمنی، دارد خطرها در کمین
انتقام شمع را از شعله، صرصر می‌کشد
منت صیقل مرا بر دل گران آمد طبیب
زنگ را آیینه من سنگ در بر می‌کشد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکه از خون جگر چون لاله ساغر می‌کشد
منت احسان کی از چرخ ستمگر می‌کشد
هوش مصنوعی: هر کسی که از درد و رنج خود به مانند گل لاله شراب می‌نوشد، انتظار ندارد که از دنیای ظالم چیز خوبی به او برسد.
زآستان بی‌نیازی تا کف خاکی به جاست
کی سر ما خاکساران ناز افسر می‌کشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که در برابر درگاه بی‌نیازی هستم و حتی وقتی که زیر پایم خاک است، چرا باید سر ما خاکی‌ها نیازی به محبت و توجه خاص داشته باشد؟
می‌رود گرد یتیمی، کی بشستن از گهر؟
منت خشکی دلم از دیدهٔ تر می‌کشد
هوش مصنوعی: دلتنگی و یتیمی دل به حالتی اشاره دارد که غم و اندوه به شدت در درون انسان حس می‌شود. این احساس همچون گرد و غبار دور فرد را فرا گرفته و او همیشه در جستجوی آرامش و زیبایی است که از او دور مانده. در این میان، دلش عطش محبت و عطوفت می‌کشد و این اشکها که از چشمانش سرازیر می‌شوند، نشانه‌ای از این کمبود احساسات درونی‌اش هستند. شیرینی زندگی برایش به شدت کم‌رنگ شده و تنها حسرت فقدان را بر دلش نهاده است.
عزت دنیا هم‌آغوش است با حسن سلوک
رشته هموار سر از جیب گوهر می‌کشد
هوش مصنوعی: بزرگی و کامیابی در زندگی به رفتار نیکو و خوش‌اخلاقی بستگی دارد و این حسن رفتار می‌تواند به آسانی فرد را به موفقیت و ثروت هدایت کند.
با ضعیفان دشمنی، دارد خطرها در کمین
انتقام شمع را از شعله، صرصر می‌کشد
هوش مصنوعی: دشمنی با افراد ضعیف می‌تواند عواقب خطرناکی داشته باشد، زیرا مانند این است که طوفان (صرصر) می‌خواهد انتقام شمع را بگیرد و آن را خاموش کند.
منت صیقل مرا بر دل گران آمد طبیب
زنگ را آیینه من سنگ در بر می‌کشد
هوش مصنوعی: بدان که تشکر و قدردانی از کسی که مرا از بار سنگین دل رها کرده، برایم سنگین و سخت است. مانند این است که پزشک زنگار را از آیینه برطرف می‌کند، اما من همچنان سنگی را در دلم حس می‌کنم.