گنجور

شمارهٔ ۵۶

دل سوخت از شتاب و به دلبر نمی‌رسد
این تشنه‌لب دریغ به کوثر نمی‌رسد
اشکم به دیده کی رسد از گرمی جگر
از شیشه این شراب به ساغر نمی‌رسد
در پیش ما که بی‌سروسامان عالمیم
دردسری به منت افسر نمی‌رسد
تا نیست درد ناله ندارد اثر دریغ
روشنگری چو نیست به جوهر نمی‌رسد
تا کی طبیب شکوه کنی از جفای هجر
شرح غم فراق به آخر نمی‌رسد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل سوخت از شتاب و به دلبر نمی‌رسد
این تشنه‌لب دریغ به کوثر نمی‌رسد
هوش مصنوعی: دل به شدت داغ و غمگین است، اما هیچ‌گاه نمی‌تواند به محبوبش برسد. این شخص تشنه عشق و محبت است، اما به نعمت‌های فراوان نمی‌تواند دسترسی پیدا کند.
اشکم به دیده کی رسد از گرمی جگر
از شیشه این شراب به ساغر نمی‌رسد
هوش مصنوعی: اشک‌هایم به چشمانم نمی‌رسد، چون شدت درد در دلم خیلی زیاد است. این شراب هم نتوانسته به لیوان برسد.
در پیش ما که بی‌سروسامان عالمیم
دردسری به منت افسر نمی‌رسد
هوش مصنوعی: ما در مقابل کسانی که در این دنیا بی‌نظم و گیج هستند، هیچ درد و مشکلی به آن عظمت و اهمیتی که برای افسران و مقام‌ها وجود دارد، نخواهیم داشت.
تا نیست درد ناله ندارد اثر دریغ
روشنگری چو نیست به جوهر نمی‌رسد
هوش مصنوعی: تا زمانی که دردی وجود نداشته باشد، ناله‌ای هم به گوش نمی‌رسد. اگر نور روشنگری نباشد، هیچ چیز به حقیقت و عمق خود نیورسد.
تا کی طبیب شکوه کنی از جفای هجر
شرح غم فراق به آخر نمی‌رسد
هوش مصنوعی: چقدر می‌خواهی از درد و رنج جدایی گله‌مند باشی؟ داستان غم فراق هیچگاه به پایان نمی‌رسد.