گنجور

شمارهٔ ۵۱

آنان که برخسار تو چون من نگرانند
دانند که زیبائی و ای کاش ندانند
ما کام دل خود زاسیری بستانیم
از ما اگر این کنج قفس را نستانند
برخیز که خود را برسانیم بمنزل
تا مردم این قافله در خواب گرانند
ساقی قدحی قسمت ما تشنه لبان کن
زان می که حریفان همه بر خاک فشانند
غیرت جگرم سوخت شنیدم چو ز اغیار
این راز، که نامحرم آن پردگیانند
زنهار طبیب از سفر عشق میاسا
کاواره درین مرحله بس راهروانند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنان که برخسار تو چون من نگرانند
دانند که زیبائی و ای کاش ندانند
هوش مصنوعی: کسانی که همچون من نسبت به زیبایی تو نگرانند، می‌دانند که چقدر زیبایی خاص و دلرباست، ولی ای کاش از این زیبایی بی‌خبر بودند.
ما کام دل خود زاسیری بستانیم
از ما اگر این کنج قفس را نستانند
هوش مصنوعی: ما از زندگی رنج و سختی می‌کشیم، اما اگر ما را از این گوشه‌ی تنهایی و قفس نجات دهند، می‌توانیم به آرامش و خوشی برسیم.
برخیز که خود را برسانیم بمنزل
تا مردم این قافله در خواب گرانند
هوش مصنوعی: بلند شو تا به خانه برسیم، زیرا دیگران در این سفر خواب عمیقی فرو رفته‌اند.
ساقی قدحی قسمت ما تشنه لبان کن
زان می که حریفان همه بر خاک فشانند
هوش مصنوعی: ای ساقی، برای ما که تشنه‌ایم، جامی پر کن از آن شرابی که دوستان ما همه آن را بر خاک می‌ریزند.
غیرت جگرم سوخت شنیدم چو ز اغیار
این راز، که نامحرم آن پردگیانند
هوش مصنوعی: غیرتم به شدت آزار دید وقتی شنیدم که دیگران از این راز با خبرند، که نامحرم‌ها به پرده‌نشینان دست‌درازی می‌کنند.
زنهار طبیب از سفر عشق میاسا
کاواره درین مرحله بس راهروانند
هوش مصنوعی: ای دکتر، از سیر و سلوک عشق احتیاط کن؛ چرا که در این مسیر، بسیاری از مردم روانه‌اند و راه‌های زیادی پیش رویشان است.