شمارهٔ ۴۴
صیاد را نگر که چه بیداد میکند
نه میکشد مرا ونه آزاد میکند
بنگر که یار خاطر ما شاد میکند
با غیر همنشین و مرا یاد میکند
مرغ دلم که این همه فریاد میکند
فریاد از تغافل صیاد میکند
خوش نغمه بلبلان چمن را چه شد که زاغ
بر شاخ گل نشسته و فریاد میکند
بر ما روا مدار ستم بیش از این که دل
تا کی مگر تحمل بیداد میکند؟
من سادهلوح و دلبر عاشقفریبِ من
هردم به وعدهای دل من شاد میکند
آن بیوفا طبیب که ذکرش به خیر باد
دانستهای که هیچ ترا یاد میکند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صیاد را نگر که چه بیداد میکند
نه میکشد مرا ونه آزاد میکند
هوش مصنوعی: صیاد را ببین که چه ظلمی میکند؛ نه میکشد مرا و نه میگذارد آزاد شوم.
بنگر که یار خاطر ما شاد میکند
با غیر همنشین و مرا یاد میکند
هوش مصنوعی: به تماشای یار بنشین که با دیگران میخندد و دل ما را شاد میکند، اما همواره به یاد ماست.
مرغ دلم که این همه فریاد میکند
فریاد از تغافل صیاد میکند
هوش مصنوعی: مرغ دل من که این قدر ناله و فریاد میزند، در حقیقت از غفلت و بیتوجهی شکارچی شکایت میکند.
خوش نغمه بلبلان چمن را چه شد که زاغ
بر شاخ گل نشسته و فریاد میکند
هوش مصنوعی: بلبلان چمن دیگر آواز خوشی نمیخوانند و زاغ، که نشسته بر شاخه گل، سر و صدای بلندی به راه انداخته است.
بر ما روا مدار ستم بیش از این که دل
تا کی مگر تحمل بیداد میکند؟
هوش مصنوعی: از ما بیشتر از این ظلم نکن، زیرا دل ظرفیت تحمل این همه ستم را ندارد.
من سادهلوح و دلبر عاشقفریبِ من
هردم به وعدهای دل من شاد میکند
هوش مصنوعی: من فردی سادهدل هستم و عشق من که بسیار فریبنده است، هر لحظه با وعدههایی باعث شادمانی قلب من میشود.
آن بیوفا طبیب که ذکرش به خیر باد
دانستهای که هیچ ترا یاد میکند
هوش مصنوعی: آن پزشک بیوفا که همیشه به نیکی از او یاد میشود، میدانی که اصلاً تو را به یاد نمیآورد.