شمارهٔ ۲۱
دیگر، دلم، خدنگِ جفا را نشان شدهست
جُرمی ز من، مگر به تو خاطِرنشان شدهست؟
بیوعده آمدی که ز شادی شَوَم هَلاک
دل در گمان که یار به من، مهربان شدهست
پاک است دامنش ولی از اختلاطِ غیر
حقّ، با دل من است؛ اگر بدگمان شدهست
تا بسته، باز، رَخْتِ سَفَر در قفایِ یار
صد کاروانِ اشک ز چشمم، روان شدهست
بیمهرِ دیگران و نکویان، طبیب را
تَرْسَم گمان کنند که چون دیگران شدهست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیگر، دلم، خدنگِ جفا را نشان شدهست
جُرمی ز من، مگر به تو خاطِرنشان شدهست؟
هوش مصنوعی: دل من دیگر تحمل درد و جفا را ندارد. آیا گناهی از من سر زده که خاطر تو را به یاد آورده است؟
بیوعده آمدی که ز شادی شَوَم هَلاک
دل در گمان که یار به من، مهربان شدهست
هوش مصنوعی: به صورت ناگهانی و بدون هیچ وعدهای به سراغم آمدی، تا از شادیهایم بمیری. دلم در گمان بود که یار به من محبت کرده است.
پاک است دامنش ولی از اختلاطِ غیر
حقّ، با دل من است؛ اگر بدگمان شدهست
هوش مصنوعی: دامن پاک او بیگناه است، اما دل من به خاطر اختلاط با چیزهای نادرست ممکن است بدگمان شده باشد.
تا بسته، باز، رَخْتِ سَفَر در قفایِ یار
صد کاروانِ اشک ز چشمم، روان شدهست
هوش مصنوعی: وقتی که سفرم را آغاز کردم و دل از دوست جدا شد، به اندازهای که اشک از چشمانم سرازیر شد، گویی صد کاروان حرکت کردهاند.
بیمهرِ دیگران و نکویان، طبیب را
تَرْسَم گمان کنند که چون دیگران شدهست
هوش مصنوعی: ترس من این است که اگر کسی از مهر و محبتی که دیگران و نیکوکاران به من میدهند، بیخبر باشد، فکر کند که من هم مانند دیگران هستم و هیچ تفاوتی ندارم.