گنجور

شمارهٔ ۱۱

مسکینی و غریبی از حد گذشت ما را
بر ما اگر ببخشی وقتست وقت یارا
چون ریختی بخواری خون مرا بزاری
برتر بتم گذاری کافیست خون بها را
شه خفته و بدرگاه خلقی ز دادخواهان
غفلت ز دادخواهی خود چیست پادشا را
چون رحمت تو گردد افزون ز عذر خواهی
هر چند بیگناهم عذر آورم خطا را
محمل نشین ناقه، ای ساربان بگو کیست
کز ناله میچکد خون در کاروان درا را
از درد خود گشایم کی لب بر مسیحا
هم درد تو فرستی هم تو دهی دوا را
هر چند ما خموشیم ای چرخ بی مروت
حدی بود ستم را اندازه ای جفا را
بیگانه ز آشنایان گر گشته ام عجب نیست
بسیار آزمودم یاران آشنا را
ما و طبیب تا چند مخمور در خرابات
اعطوالنا حیو یا ایهاالسکارا

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مسکینی و غریبی از حد گذشت ما را
بر ما اگر ببخشی وقتست وقت یارا
هوش مصنوعی: ما به شدت در سختی و فقر به سر می‌بریم و به نوعی دلسوزی و محبت تو در حق ما بسیار لازم است. اگر بتوانی به ما رحم کنی و ما را ببخشی، زمان آن فرا رسیده است.
چون ریختی بخواری خون مرا بزاری
برتر بتم گذاری کافیست خون بها را
هوش مصنوعی: وقتی که تو خون من را روی زمین ریختی، دیگر نیازی نیست که من برای تو چیزی را طلب کنم، زیرا برای من همین که خونم را تقدیم کرده‌ام کافی است.
شه خفته و بدرگاه خلقی ز دادخواهان
غفلت ز دادخواهی خود چیست پادشا را
هوش مصنوعی: شاه در خواب است و در درگاه او، مردم در حال دادخواهی غفلت دارند. از خود دادخواهی نمی‌کنند تا ببینند نتیجه‌اش چه خواهد بود.
چون رحمت تو گردد افزون ز عذر خواهی
هر چند بیگناهم عذر آورم خطا را
هوش مصنوعی: وقتی که رحمت تو بیشتر می‌شود، حتی اگر بی‌گناه باشم، از اشتباهاتم معذرت‌خواهی می‌کنم.
محمل نشین ناقه، ای ساربان بگو کیست
کز ناله میچکد خون در کاروان درا را
هوش مصنوعی: ای سوار، از مسافرانی که بر روی شتر نشسته‌اند بپرس که چه کسی است که از ناله‌هایش خون می‌ریزد و بر زندگی مسافران تأثیر می‌گذارد.
از درد خود گشایم کی لب بر مسیحا
هم درد تو فرستی هم تو دهی دوا را
هوش مصنوعی: از درد خودم می‌گویم. آیا تو نیز از درد خود سخن خواهی گفت؟ در این صورت، هم تو را تسلی می‌دهم و هم دوا را به تو می‌دهم.
هر چند ما خموشیم ای چرخ بی مروت
حدی بود ستم را اندازه ای جفا را
هوش مصنوعی: هرچند که ما سکوت کرده‌ایم و چیزی نمی‌گوییم، ای میخُور بی‌رحم، اما ستم و بی‌عدالتی هم همیشه حد و اندازه‌ای دارد.
بیگانه ز آشنایان گر گشته ام عجب نیست
بسیار آزمودم یاران آشنا را
هوش مصنوعی: اگر از آشنایان دور افتاده‌ام، چیزی عجیب نیست. چرا که امتحان‌های بسیاری با دوستان نزدیک خود کرده‌ام.
ما و طبیب تا چند مخمور در خرابات
اعطوالنا حیو یا ایهاالسکارا
هوش مصنوعی: ما و پزشک تا چه زمانی باید در حال مستی و هوسرانی در میخانه بگذرانیم؟ ای مستیان!