گنجور

شمارهٔ ۱۰

چو نیست دسترسم آنکه بوسم آن پا را
به هرکجا که نهی پای بوسم آنجا را
تن هزار شهیدت فتاده بر سر کویت
به احتیاط نه‌ ای دوست بر زمین پا را
به رحم اگر به سوی کشتگان نمی‌نگری
نگه به جانب ایشان فکن تماشا را
بیا که بی‌گل رویت ز بس هجوم ملال
نه سیر باغ شناسم نه گشت صحرا را
ز رهروی اثری نیست اندر این وادی
به حیرتم ز که گیرم سراغ سلمی را
طبیب کیست کز او رنجه گشته‌ای زنهار
به زهر شکوه میالا لب شکرخا را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو نیست دسترسم آنکه بوسم آن پا را
به هرکجا که نهی پای بوسم آنجا را
هوش مصنوعی: هر کجا که مرا از عشق و محبت دور بداری، باز هم به خاطر آنکه تو را دوست دارم، سعی می‌کنم جای پای تو را ببوسم.
تن هزار شهیدت فتاده بر سر کویت
به احتیاط نه‌ ای دوست بر زمین پا را
هوش مصنوعی: تن هزار شهید در کنار خیابان تو افتاده‌اند، پس بهتر است احتیاط کنی و پاهایت را بر زمین نگذاری.
به رحم اگر به سوی کشتگان نمی‌نگری
نگه به جانب ایشان فکن تماشا را
هوش مصنوعی: اگر به کشتگان رحم نمی‌کنی، لااقل نگاهی به سمت آن‌ها بینداز و به حالشان توجه کن.
بیا که بی‌گل رویت ز بس هجوم ملال
نه سیر باغ شناسم نه گشت صحرا را
هوش مصنوعی: بیایید تا با وجود شما، غم و اندوه را فراموش کنیم. به خاطر این احساس سنگینی که بر دل من نشسته، نه می‌توانم زیبایی باغ را ببینم و نه از دشت و طبیعت لذت ببرم.
ز رهروی اثری نیست اندر این وادی
به حیرتم ز که گیرم سراغ سلمی را
هوش مصنوعی: در این مسیر، هیچ نشانه‌ای از یک رهگذر نیست و من در تعجبم که از کدام شخص باید سراغ سلمی را بگیرم.
طبیب کیست کز او رنجه گشته‌ای زنهار
به زهر شکوه میالا لب شکرخا را
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به شخصی اشاره می‌کند که از درد و رنجی رنج می‌کشد و از او می‌خواهد که به پزشک یا درمانگری که او را آزار داده است، شکایت نکند. او به جای این کار، بهتر است به کسی که به او محبت کرده و لبخند شیرینی دارد، توجه کند. در واقع، اشاره به این است که به عشق و محبت بپردازد و از شکایت و رنج دوری کند.