گنجور

شمارهٔ ۱۶ - دوش تدبیر کردم

دوش من یا ایر خود تدبیر کردم تا بروز
کاینهمه بدریده‌های خلق را چندین بدوز
گفت خاموش ای خر و بندیش ای نااهل پیش
مرد خواهی تا به گاه حشر چون خر می‌سپوز
گفتم آمد ماه روزه چون کنم تدبیر چیست
ای بسا شلغم گزر قد بر نشسته بر دو کوز
گفت لابد روزه را حرمت بباید داشتن
خویشتن را یکرهه در آتش دوزخ مسوز
روز باشد تیز میکن . . . لق میزن تا به شب
چون شب آمد . . . ادن . . . ونی همی کن تا به روز

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.