شمارهٔ ۱۴ - گیتی چو باغ کرد
صمصامک از هجایم در شهر کاغ کرد
گوئی که ارسکوره . . . هی خورده راغ کرد
مالیخ کاس پخته به اندر دماغ خورد
زان کاج بار خود را گنده دماغ کرد
اندر پلاس گوشه صیاد ساده گیر
روئی چو مرغ مرده و گردن چو زاغ کرد
از کاخ خوردن آنیگ بیحمیت جهود
بی دوک پنبه کردن خود را بداغ کرد
از چشم ساده گوشه پالیزبان شبی
صمصام را به . . . ار و دگر روز لاغ کرد
چون ساره ای نیافت میجنبید آتشین
آمد پنیره بار و همه ساره کاغ کرد
صدر بزرگوار چو آن ظلم او بدید
زن را بگوشه . . . اد و دلش با فراغ کرد
صدر جهانیان که جهان را زشعر غم
ران عدوش را چو سر کره داغ کرد
با او چراغ دولت خصمش نداد نور
کان خام پوستین بلب اندر چراغ کرد
بادا با کله خر کله عدوش
اندر میان باغ که گیتی چو باغ کرد
شمارهٔ ۱۳ - نان و جامه: عمری بخدمت تو بدادم بطبع دلشمارهٔ ۱۵ - اشرف ابریشمی: اشرف ابریشمی طریق منی کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صمصامک از هجایم در شهر کاغ کرد
گوئی که ارسکوره . . . هی خورده راغ کرد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به نوعی از آزار یا سختی که به او وارد شده اشاره میکند. او احساس میکند که این سختی و آزار در همه جا به او رسیده و مانند یک زخم عمیق است که تا جایی که به آن فکر کند، دردش را احساس میکند. شاعر به نوعی از ناامیدی و رنج ناشی از این شرایط صحبت میکند که او را درگیر کرده و نمیتواند از آن رهایی یابد.
مالیخ کاس پخته به اندر دماغ خورد
زان کاج بار خود را گنده دماغ کرد
هوش مصنوعی: مردی که در پی معامله و کسب مال بود، با گرایش به خودخواهی و طمع، فکر میکند میتواند با داشتن چیزهای بیشتر، قدرت و ارزش خود را بالا ببرد. اما این نوع نگرش او را به جایی نمیبرد و تنها بار سنگینی بر دوش او میگذارد.
اندر پلاس گوشه صیاد ساده گیر
روئی چو مرغ مرده و گردن چو زاغ کرد
هوش مصنوعی: در حالتی که در گوشهای از دام صیاد گرفتار آمدهای، مانند پرندهای مرده و بیحرکت شدهای که گردن تو شبیه زاغ است.
از کاخ خوردن آنیگ بیحمیت جهود
بی دوک پنبه کردن خود را بداغ کرد
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به رفتار فردی اشاره دارد که بدون هیچ خجالت و شرمی، در حال استفاده از امکانات و ثروتهای اطراف خود است. او به جای آنکه به فکر دیگران باشد، به خودخواهی و بهرهبرداری از شرایط موجود مشغول است. در واقع، این عبارت نوعی انتقاد از افرادی است که به فکر منافع خود بدون رعایت اصول اخلاقی و اجتماعی هستند.
از چشم ساده گوشه پالیزبان شبی
صمصام را به . . . ار و دگر روز لاغ کرد
هوش مصنوعی: شبی یک فرد ساده دل را در گوشه باغ دیدم که با نگرانی به جوانمردی مینگریست و در روز دیگر، او را لاغر و بیحال یافتم.
چون ساره ای نیافت میجنبید آتشین
آمد پنیره بار و همه ساره کاغ کرد
هوش مصنوعی: وقتی ساره چیزی نیافت، نگران و آشفته شد و مانند آتش به سمت پنیر دوید و همه چیز را به هم ریخت.
صدر بزرگوار چو آن ظلم او بدید
زن را بگوشه . . . اد و دلش با فراغ کرد
هوش مصنوعی: هنگامی که صدر بزرگوار آن ظلم را مشاهده کرد، به گوشهای رفت و دلش با آرامش به زندگی ادامه داد.
صدر جهانیان که جهان را زشعر غم
ران عدوش را چو سر کره داغ کرد
هوش مصنوعی: آن کسی که در میان مردم برتری دارد و عالم را با شعرهای اندوهناک خود تحت تأثیر قرار داده است، همچون ستارهای تابناک است که در دل آتش غم میدرخشد.
با او چراغ دولت خصمش نداد نور
کان خام پوستین بلب اندر چراغ کرد
هوش مصنوعی: او نوری به دشمن خود نداد، زیرا آن دشمن مانند پوستینی است که درون چراغ قرار گرفته و نمیتواند روشنایی را به دیگران انتقال دهد.
بادا با کله خر کله عدوش
اندر میان باغ که گیتی چو باغ کرد
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که در زندگیاش شاد و سرافراز باشد، زیرا دنیا به مانند باغی است که در آن درختان و گلهای زیبایی وجود دارد.