شمارهٔ ۶۱ - داماد خر خواجه
ای سوز نیک چون پسر خواجه کلاخی
با زرق و لباسات و فسون و در ودوزی
سال تو بپنجاه و یک آمد که یکی روز
مرایر ترا تنگ نیامد در روزی
داماد خر خواجه بدی پیش بسی سال
و امسال خر و خواجه و داماد سپوزی
شمارهٔ ۶۰ - امامزاده صابونی: فرزند من نبیره میمونیشمارهٔ ۶۲ - چون دزدان: کیست آن گرد شکم مردک رو به مانست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سوز نیک چون پسر خواجه کلاخی
با زرق و لباسات و فسون و در ودوزی
هوش مصنوعی: ای آتش زیبا، مانند پسر نویسندهای مشهور که با لباسهای پر زرق و برق و تزیینات و دوخت و دوز خود را آراسته است.
سال تو بپنجاه و یک آمد که یکی روز
مرایر ترا تنگ نیامد در روزی
هوش مصنوعی: در سال پنجاه و یک، روزی برایم فرارسید که هیچگاه احساس تنگی و ناراحتی نکردم.
داماد خر خواجه بدی پیش بسی سال
و امسال خر و خواجه و داماد سپوزی
هوش مصنوعی: داماد نادان خواجه سالهاست که در قید و بند است و امسال هم همچنان در وضعیت مشابهی به سر میبرد.