شمارهٔ ۵۵ - ای نظامی
ای نظامی کلکی بی سر و بی سامانی
بنعوشاک و جهود و مغ و ترسامانی
خر سامانی با تو بنسب کوس نزد
بچه معنی لقب خویش کنی سامانی
پدر تو برهای یافت به ترکی بفروخت
ترک سامان چو درو . . . رد شدی سامانی
شمارهٔ ۵۴ - پسر سلمانی: رومه سوزک مژه میکنی از نادانیشمارهٔ ۵۶ - کل و سامان: نظامیا کل و سامان به بلخ هست دودیه
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نظامی کلکی بی سر و بی سامانی
بنعوشاک و جهود و مغ و ترسامانی
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالت آشفته و بینظمی شخصی میپردازد که در میان گروههای مختلفی قرار دارد، از جمله قبیلهها و ملتهای گوناگون. نویسنده به نوعی احساس سردرگمی و بیثباتی را به تصویر میکشد و نشان میدهد که این فرد در میان این جمعیتها و فرهنگها، به نوعی از دست رفته و بیهدف است.
خر سامانی با تو بنسب کوس نزد
بچه معنی لقب خویش کنی سامانی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی نام و عنوان خود را به بچهها معرفی کنی، باید به شکلی زیبا و دلنشین این کار را انجام دهی. با همان شکوه و بزرگی که به نام «سامان» مربوط است، باید خودت را معرفی کنی.
پدر تو برهای یافت به ترکی بفروخت
ترک سامان چو درو . . . رد شدی سامانی
هوش مصنوعی: پدر تو یک بره پیدا کرد و آن را به تاجر ترک فروخت. وقتی که تجهیزات او را دیدی، از آنجا رد شدی.