شمارهٔ ۳۸ - بیماری یار
دمل درآمد آن سره یار مرا به . . . ون
من بودمش بداروی آندرد رهنمون
جائی گرفت با خطر آن بی خطر سکن
سکنی فکند و کرد در آن جایگه سکون
بیمار گشت یار نگارین من ز درد
چون زعفرانش گشت رخ لاله گون
نیزم قرار و طاقت آن درد دل نماند
پیراهن صبوری کردم ز تن برون
گفتم چه چاره سازم ای دلربای من
کز درد و رنج تو دل من گشت پر زخون
گفتا ز من برو تو بسوی طبیب شهر
وز وی بیار مرهم شنگرف و داخلون
رفتم سوی طبیب و بیاوردم آنچه گفت
بر . . . ون او نهادم و او خفت سرنگون
بد ساعتی که ناله و فریاد برکشید
آه از بلای دارد و شد درد من فزون
گفتم که داروئیست مراو هلاهلی است
دیدنش بس گران و نهادنش بس زبون
معجون کاف و نونی گویند مرو را
آمیخته علاجش از بهر کاف و نون
گفت ار گران بود چو هلاهل بود رواست
با من هر آنچه خواهی کردن بکن کنون
شادان شدم چو از وی دستور یافتم
وندر فتاد باد ببوق من اندرون
. . . ونی بگونه چون گل سوری و یاسمن
چون برف قطره قطره بر او برچکید خون
در نیمشی بپیش من آن . . . ون گشاده کرد
تا سقف خانه نور برآمد ستون ستون
بسپوختم و را بحکمت و گفتم که پایدار
تا من ز باد بوق رهم تو ز درد . . . ون
این بد علاج داروی دمل که گفتمت
گر بخردی مدار تو قول مرا زبون
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دمل درآمد آن سره یار مرا به . . . ون
من بودمش بداروی آندرد رهنمون
هوش مصنوعی: دمل درد و رنجی است که به خاطر عشق و علاقه به معشوق به انسان وارد میشود و این احساس میتواند بهطور عمیقی دل و جان فرد را تحت تأثیر قرار دهد. در اینجا شاعر حس میکند که دردی که از جدایی یا دوری یار به او رسیده، به نوعی دردسر و مشقت است که با عشق و محبت و امید به وصال یار همراه است. عشق به یار باعث میشود تا این درد قابل تحملتر به نظر برسد.
جائی گرفت با خطر آن بی خطر سکن
سکنی فکند و کرد در آن جایگه سکون
هوش مصنوعی: در مکانی که به نظر بیخطر میرسد، خطرهایی پنهان وجود دارد. او در آنجا ساکن شد و آرامش پیدا کرد، در حالی که ممکن است تهدیداتی در کمین باشد.
بیمار گشت یار نگارین من ز درد
چون زعفرانش گشت رخ لاله گون
هوش مصنوعی: عزیز من به دلیل درد و رنج، بیمار شد و چهرهاش مانند زعفران، سرخی و زیبایی خاصی پیدا کرد که شبیه به گل لاله شده است.
نیزم قرار و طاقت آن درد دل نماند
پیراهن صبوری کردم ز تن برون
هوش مصنوعی: دیگر آرام و تاب طاقت آن درد دل را ندارم، پس لباس صبوری را از تن بیرون آوردهام.
گفتم چه چاره سازم ای دلربای من
کز درد و رنج تو دل من گشت پر زخون
هوش مصنوعی: به تو گفتم چه راه حلی پیدا کنم ای محبوب من، زیرا درد و رنج تو باعث شده دل من پر شود از خون.
گفتا ز من برو تو بسوی طبیب شهر
وز وی بیار مرهم شنگرف و داخلون
هوش مصنوعی: او به من گفت که به سوی پزشک شهر برو و از او داروی شنگرف و داروی مربوط به دردها را بیاور.
رفتم سوی طبیب و بیاوردم آنچه گفت
بر . . . ون او نهادم و او خفت سرنگون
هوش مصنوعی: به پزشک مراجعه کردم و آنچه او گفته بود را به همراه داشتم. سپس همه را طبق نظر او ترتیب دادم و او در حالت خواب قرار گرفت.
بد ساعتی که ناله و فریاد برکشید
آه از بلای دارد و شد درد من فزون
هوش مصنوعی: در ساعتی ناخوشایند، وقتی که فریادی بلند شد و از دل بلای سختی نالهای برخاست، درد و رنج من بیشتر شد.
گفتم که داروئیست مراو هلاهلی است
دیدنش بس گران و نهادنش بس زبون
هوش مصنوعی: من گفتم که او درمانی برای من است، اما دیدن او بسیار دشوار و درخواست او بسیار سخت است.
معجون کاف و نونی گویند مرو را
آمیخته علاجش از بهر کاف و نون
هوش مصنوعی: دارویی که از ترکیب دو حرف "ک" و "ن" به وجود آمده را مرو نامیدهاند، و این معجون درمانی برای هر دو حرف "ک" و "ن" است.
گفت ار گران بود چو هلاهل بود رواست
با من هر آنچه خواهی کردن بکن کنون
هوش مصنوعی: اگرچه وضع من دشوار است و به سختی به سر میبرم، اما هر کاری که بخواهی با من بکن؛ حالا که اینگونه است، دیگر اهمیتی ندارد.
شادان شدم چو از وی دستور یافتم
وندر فتاد باد ببوق من اندرون
هوش مصنوعی: من وقتی از او دستور گرفتم خوشحال شدم و در آن لحظه باد به صدای بوق من وزید.
. . . ونی بگونه چون گل سوری و یاسمن
چون برف قطره قطره بر او برچکید خون
هوش مصنوعی: مانند گل سرخ و یاسمن، خونش مانند برف به آرامی و به تدریج بر او چکیده است.
در نیمشی بپیش من آن . . . ون گشاده کرد
تا سقف خانه نور برآمد ستون ستون
هوش مصنوعی: در نیمه شب، آن شخص به نزد من آمد و وقتی در را گشود، نور مانند ستونی از سقف خانه برآمد و فضا را روشن کرد.
بسپوختم و را بحکمت و گفتم که پایدار
تا من ز باد بوق رهم تو ز درد . . . ون
هوش مصنوعی: من به حکمت آموزش دادم و به او گفتم که در پایداری و استقامت باش، تا زمانی که من تحت تأثیر بادها و تغییرات قرار بگیرم، تو از درد و رنج دور بمانی.
این بد علاج داروی دمل که گفتمت
گر بخردی مدار تو قول مرا زبون
هوش مصنوعی: اگر میخواستی به درستی به حرفهایم گوش کنی، در مورد درمان این زخم بد، قول من را به خاطر بسپار.