گنجور

شمارهٔ ۳۵ - خر مغ

تاج خرقان به بخارا به لب جوی بشیر
خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن
به سمرقند کنون هم خر مغ می‌طلبد
تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن
خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است
عاجز از رفتن و استادن و از افتادن
گفتم ای خواجه بدین حال مغ اندیش مباش
خر مغ نیست توانی خر ترسا . . . ادن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تاج خرقان به بخارا به لب جوی بشیر
خر مغ . . . اد و بترسید ز تاوان دادن
هوش مصنوعی: تاج خرقان به شهر بخارا و کنار جوی آب، نشانی از خوشحالی و شادی است. اما باید مراقب باشید که عواقب و پیامدهای ناپسند کارهایتان را در نظر بگیرید و از عذاب و مجازات آن بترسید.
به سمرقند کنون هم خر مغ می‌طلبد
تا به . . . اید که ز حرفت نتوان استادن
هوش مصنوعی: هم اکنون در سمرقند، شغل ما فقط این است که به دنبال خر و شراب بگردیم تا به هدفی برسیم که هیچ‌کس توانایی ایستادن در برابر حرف‌مان را ندارد.
خر خمخانه ز من چون خر بر یخ مانده است
عاجز از رفتن و استادن و از افتادن
هوش مصنوعی: خر خمخانه به حالتی شبیه خرهایی که بر روی یخ گیر کرده‌اند، در وضعیت ناتوانی به سر می‌برد؛ نه می‌تواند برود، نه می‌تواند بایستد و نه می‌تواند بیفتد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی وضعیتی دشوار و سردرگمی است که فرد در آن قرار دارد.
گفتم ای خواجه بدین حال مغ اندیش مباش
خر مغ نیست توانی خر ترسا . . . ادن
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای آقا، به این وضعیت اندیشه نکن. تو زشت‌کاری نکرده‌ای، می‌توانی بهتر از این باشی.