گنجور

شمارهٔ ۲۸ - من رمه بانم

از خرتر تا جرس گشاده زبانم
ناصر مغ را بتاج خرقان بانم
تاج و مرا با دو خر مباشرت افتاد
وی بغم این و من بحسرت آنم
تاج بمن گفت من مفلسف عصرم
بر رمه گوسفند عقل شبانم
گرگ گیاخوار و گوسفند دریده
در رمه من بوند و من رمه بانم
عاجز کار منند لاله و زیرک
هیچ ندانند از اینکه هیچ ندانم
با همه فرزانگی و عقل مغ اندیش
بر خر مغ عاجزم که پیر و جوانم

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از خرتر تا جرس گشاده زبانم
ناصر مغ را بتاج خرقان بانم
هوش مصنوعی: من از بی‌خودان تا آن‌هایی که آگاهند، سخن می‌گویم و به ناصر مغ، تاج خرقانی را می‌بخشم.
تاج و مرا با دو خر مباشرت افتاد
وی بغم این و من بحسرت آنم
هوش مصنوعی: تاج و من به خاطر دو خر در کنار هم قرار گرفتیم؛ او به خاطر غم و من به خاطر حسرت در این وضعیت هستم.
تاج بمن گفت من مفلسف عصرم
بر رمه گوسفند عقل شبانم
هوش مصنوعی: تاج به من گفت که من در زمانه خودم، شخصی فاضل و فرهیخته هستم، اما در کنار گله‌ای از گوسفند، مانند شبانی هستم که از عقل و درک کمتری بهره‌مند است.
گرگ گیاخوار و گوسفند دریده
در رمه من بوند و من رمه بانم
هوش مصنوعی: اگر گرگی که از گیاهان تغذیه می‌کند و گوسفندانی که دچار آسیب شده‌اند در دامان من باشند، من مسئول نگهداری و مراقبت از آنها هستم.
عاجز کار منند لاله و زیرک
هیچ ندانند از اینکه هیچ ندانم
هوش مصنوعی: آدم‌های ناتوان مانند گل لاله هستند و فقط خودشان را می‌بینند؛ در حالی که افراد زیرک و هوشیار هیچ تصوری از بی‌خبری من ندارند.
با همه فرزانگی و عقل مغ اندیش
بر خر مغ عاجزم که پیر و جوانم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از نظر خرد و فهم در سطح بالایی قرار دارم و می‌توانم به خوبی درباره مسائل فکر کنم، اما در برابر مشکلات و چالش‌های زندگی، احساس ناتوانی می‌کنم و نمی‌توانم به طور کامل بر آنها غلبه کنم، چه بزرگترها و چه کوچکترها.