گنجور

شمارهٔ ۲۷ - نجم دین

ای نجم دین به خط تو عثمان نداد سیم
نه جمله بی میخم باوی چه فن زنم
دل برکنم ز سیم تو تا از برای سیم
آلات روی عثمان چون سیم برکنم
تو بشکنی برای آنچه دهی خط نجم را
من نیز اگر نباشم سیم تو بشکنم
تو نجمی و بنجم توان یافت راه راست
آن کن که خویشتن بتو از راه نفکنم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای نجم دین به خط تو عثمان نداد سیم
نه جمله بی میخم باوی چه فن زنم
هوش مصنوعی: ای ستاره دین، به خاطر تو عثمان به کسی نداد که نقره بگیرد و بقیه در می‌خانه من با او چه کار کنم.
دل برکنم ز سیم تو تا از برای سیم
آلات روی عثمان چون سیم برکنم
هوش مصنوعی: من قلبم را از زیبایی تو جدا می‌کنم تا به خاطر زیبایی‌های کارهای عثمان، به زیبایی‌های او توجه کنم.
تو بشکنی برای آنچه دهی خط نجم را
من نیز اگر نباشم سیم تو بشکنم
هوش مصنوعی: اگر تو برای اینکه حقیقتی را بیان کنی، چیزی را زیر پا بگذاری، من هم اگر در کنار تو نباشم، سعی می‌کنم همان کار را انجام دهم.
تو نجمی و بنجم توان یافت راه راست
آن کن که خویشتن بتو از راه نفکنم
هوش مصنوعی: تو مانند ستاره‌ای هستی و من هم مثل یک دنباله‌دار می‌توانم راه درست را پیدا کنم. پس به من نشان بده که چگونه باید راه خود را بیابم، تا از طریق خودم به تو دسترسی نداشته باشم.