گنجور

شمارهٔ ۲۶ - چرا زن گرفتم

زن کردم ای ولی نعم از برای آن
تا کدخدای گردم و مردی نکو شوم
آگه شدم که گر بمثل روی و انهم
در دست زن چو کاغذ تزویر گو شوم
لیکن نه باز گردم از شرم مردمان
کاندر خور تماخره و تیز تو شوم
از دعوت دو گونه و سه دست و چارپای
آن شب که قصد کردم تا جان او شوم
امروز برگ دعوت من بنده را بساز
تا امشبک یکی به . . . زن فرو شوم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زن کردم ای ولی نعم از برای آن
تا کدخدای گردم و مردی نکو شوم
هوش مصنوعی: ای ولی نعمت، من زن گرفته‌ام تا اینکه رئیسی کسب کنم و به انسانی بزرگ و نیکو تبدیل شوم.
آگه شدم که گر بمثل روی و انهم
در دست زن چو کاغذ تزویر گو شوم
هوش مصنوعی: متوجه شدم که اگر مانند تو باشم و مانند کاغذی در دستانت که فقط دروغ را نشان می‌دهد، خواهم شد.
لیکن نه باز گردم از شرم مردمان
کاندر خور تماخره و تیز تو شوم
هوش مصنوعی: اما من از شرمندگی مردم باز نخواهم گشت، چون ممکن است در نظر آنها به خاطر بلندی و توانایی‌ام مورد تمسخر قرار بگیرم.
از دعوت دو گونه و سه دست و چارپای
آن شب که قصد کردم تا جان او شوم
هوش مصنوعی: دو نوع دعوت و چندین دسته از وسائط را در آن شب به کار گرفتم تا به جان او نزدیک شوم.
امروز برگ دعوت من بنده را بساز
تا امشبک یکی به . . . زن فرو شوم
هوش مصنوعی: امروز نامه دعوت من را آماده کن تا امشب با کسی در ارتباط نزدیک و صمیمی قرار بگیرم.