شمارهٔ ۲۰ - سوزنی از ابلهی چه کرد
سوزنی از ابلهی درید بسی مرز
کفت بسی مغز . . . ون بخرزه چون گرز
ای ملک او را چو رفتنی شد ازین دهر
با این مشتی دریده مرز، بیامرز
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سوزنی از ابلهی درید بسی مرز
کفت بسی مغز . . . ون بخرزه چون گرز
هوش مصنوعی: سوزن به خاطر نادانیاش گردنهای زیادی را برید و مغزها را از هم جدا کرد، و چون گرز به سستپایان ضربه زد.
ای ملک او را چو رفتنی شد ازین دهر
با این مشتی دریده مرز، بیامرز
هوش مصنوعی: ای فرشته، زمانی که او از این دنیا میرود و از این دنیا دل میکند، با یاد مرزهای شکسته و دشواریهایی که کشیده است، او را ببخش.