شمارهٔ ۱۹ - مغز خر
مرا مغز خر داد خش دامنم
که تا همچو خر گردن آرم به زیر
چر خر نرم گردن نگشتم ازان
ولیکن چو خر گشته ام سخت ایر
خسورا خسوزادگان ورا
بگادم نشد . . . یرم از . . . اد سیر
سقنقور بوداست نه مغز خر
به دَه من زر ارزد ازو یک شعیر
شمارهٔ ۱۸ - خواجه امام: خواجه امام خطیب نوحی باداشمارهٔ ۲۰ - سوزنی از ابلهی چه کرد: سوزنی از ابلهی درید بسی مرز
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا مغز خر داد خش دامنم
که تا همچو خر گردن آرم به زیر
هوش مصنوعی: کسی به من بیاحترامی کرد و باعث شد که من هم مانند خر در موقعیت دشواری قرار بگیرم.
چر خر نرم گردن نگشتم ازان
ولیکن چو خر گشته ام سخت ایر
هوش مصنوعی: من به خاطر نرمی و لطافت گردن از جنبش باز نماندهام، اما حالا که به خر تبدیل شدهام، سخت دردم میآید.
خسورا خسوزادگان ورا
بگادم نشد . . . یرم از . . . اد سیر
هوش مصنوعی: در این بیت به نوعی در اشاره به نافرمانی یا ناتوانی از انجام فرمان و خواستهای صحبت میشود. فردی احساس میکند که نسبت به چیزی که باید انجام دهد، تمایلی ندارد و به نوعی در برابر آن تسلیم نشده است. به این معنا که فرد از نظر روحی و روانی خود را آزاد میبیند و در جستجوی پرواز و آزادی است.
سقنقور بوداست نه مغز خر
به دَه من زر ارزد ازو یک شعیر
هوش مصنوعی: سقنقور به معنای موجودی است که در اینجا به نوعی بیفایده توصیف شده است. در این بیت، گوینده تأکید میکند که مغز خر (چیزی باارزش یا باکیفیت) ارزش کمتری از زر (طلا) ندارد و او به جای آن یک دانه جو میخواهد. به طور کلی، این بیان نشاندهنده تمسخر یا بیاعتنایی به چیزهایی است که به ظاهر ارزشمند به نظر میرسند، اما در واقع فاقد ارزش واقعیاند.