شمارهٔ ۴۳
گاه آن آمد که شب برخوری شلغم زنی
وز کرم نانی گرت باشد مرآنرا هم زنی
روز در هیزم چدن باشی بصحرا تا بشب
آتش اندر دیگ شلغم گر زنی محکم زنی
خلق را از خوردن هر خوردنی بدخو مکن
چون تو شلغم خواره ای، آن به که بر شلغم زنی
شمارهٔ ۴۲ - چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی: چرا ز راه لطافت بدین قضیب نیازیشمارهٔ ۴۴ - گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی: میخکی سازی کزین در دیگ شلغم میکنی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.