گنجور

شمارهٔ ۴۲ - چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی

چرا ز راه لطافت بدین قضیب نیازی
کزین قضیب عزیزی وزین قضیب بنازی
قضیب سخت عزیز است و با منست که او را
به صد زبان بنوازم، زهی غریب نوازی
به دست گیرم و آنگه بدو چه گویم، گویم
رگ آوری و سطبری و پای لغز و درازی
تویی که لَندی و سیکی به هندویی و به ترکی
تویی که ایری و ایری به پارسی و به تازی
چو گردان سگ تازی مطوقی و ز طوقت
رمیده تاز مطوق چو آهو از سگ تازی
چو سر بر آری با موی رومه گوئی رازی
چنانکه از تو بیابم نشان شاهد رازی
سه ایر باشم گر زانوان به ایر برآئی
سه پای گردم گر . . . اگان به زانو بازی
همه نقیصه شعر تو ای سنائی خران
به وصف حمدان گفتم ز روی طیبت و بازی
جواب این غزلست آن کجا سنائی گوید
چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چرا ز راه لطافت بدین قضیب نیازی
کزین قضیب عزیزی وزین قضیب بنازی
هوش مصنوعی: چرا به خاطر لطافت به این میله نیازی دارم، در حالی که از این میله عزیزتری و از این میله زیباتر؟
قضیب سخت عزیز است و با منست که او را
به صد زبان بنوازم، زهی غریب نوازی
هوش مصنوعی: چوب سختی که به دست دارم برای من بسیار ارزشمند است و من می‌توانم با صد زبان مختلف به آن محبت و نوازش کنم. چه عجب است که به چنین چیزی با این حساسیت و محبت توجه می‌شود.
به دست گیرم و آنگه بدو چه گویم، گویم
رگ آوری و سطبری و پای لغز و درازی
هوش مصنوعی: من او را در آغوش می‌گیرم و سپس به او می‌گویم که تو چقدر زنده‌ای و چقدر سنگین و بلندقد و بی‌ثبات هستی.
تویی که لَندی و سیکی به هندویی و به ترکی
تویی که ایری و ایری به پارسی و به تازی
هوش مصنوعی: تو هستی که در فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف نقش و هویت داری؛ به زبان‌های گوناگون مثل هندی و ترکی و همچنین به زبان‌های فارسی و عربی شناخته می‌شوی.
چو گردان سگ تازی مطوقی و ز طوقت
رمیده تاز مطوق چو آهو از سگ تازی
هوش مصنوعی: زمانی که یک شکارچی (سگ تازی) به دنبال شکار است، شترمرغ (طوق) که در حال فرار است، مانند آهو از او می‌گریزد.
چو سر بر آری با موی رومه گوئی رازی
چنانکه از تو بیابم نشان شاهد رازی
هوش مصنوعی: وقتی موهایت را به سمت بالا بلند کنی و به من اشاره کنی، راز تو را به گونه‌ای افشا می‌کنی که من هم علامتی از معشوق را بفهمم.
سه ایر باشم گر زانوان به ایر برآئی
سه پای گردم گر . . . اگان به زانو بازی
هوش مصنوعی: اگر سه بار تلاش کنم و از زانوان به زمین بیفتم، اگر هم که فقط با زانو بازی کنی، باز هم بر می‌خیزم و ادامه می‌دهم.
همه نقیصه شعر تو ای سنائی خران
به وصف حمدان گفتم ز روی طیبت و بازی
هوش مصنوعی: تمام نقاط ضعفی که در شعر تو وجود دارد، ای سنایی، به خاطر زیبایی و ظرافتی که در آن به کار برده‌ای، در وصف حمدان صحبت می‌کنم.
جواب این غزلست آن کجا سنائی گوید
چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی
هوش مصنوعی: این شعر به این مضمون اشاره دارد که کسی از سنائی می‌پرسد چرا به خاطر لطافت و زیبایی، خود را این‌گونه عجیب و غریب نمی‌سازد. یعنی از او می‌خواهد که از زیبایی‌های موجود استفاده کند و خود را در قالبی خاص و زیبا نشان دهد.