گنجور

شمارهٔ ۳۷ - گره زده سر زلفین دلگشای که چه

خوره شده بمیان پای من بپای که چه
فکنده زیر یکی گنده راوگای که چه
میان پای یکی . . . ل دوغ ریز که چون
به پیر دانشی و طفل گوه خوای که چه
چو گردن شتری کرده خویشتن بر خیر
دوایه بسته بخود همچنان درای که چه
تو هر زمانی گداتری و من کرده
توانگری همه در کار نو گدای که چه
یکی نگوئی هر تاز را که ای گنده
کنی بما ستم و جور غم فزای که چه
جواب آن غزلست این که گفت مختاری
گره زده سر زلفین دلگشای که چه

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوره شده بمیان پای من بپای که چه
فکنده زیر یکی گنده راوگای که چه
هوش مصنوعی: در میان پای من چیزی افتاده که باعث نگرانی و ناراحتی‌ام شده است. این چیز سنگین و بزرگی است که دلایل مختلفی برای بوجود آمدن آن وجود دارد.
میان پای یکی . . . ل دوغ ریز که چون
به پیر دانشی و طفل گوه خوای که چه
هوش مصنوعی: در میان پای یک شخصی که دوغ می‌ریزد، او به اندیشیدن به موضوعی مهم مانند تجربیات گذشته و یادگیری از آن‌ها مشغول است؛ مانند دانشی که به سن و تجربه برسد و می‌خواهد به کودکی که ممکن است آینده خوبی داشته باشد، یاد بدهد.
چو گردن شتری کرده خویشتن بر خیر
دوایه بسته بخود همچنان درای که چه
هوش مصنوعی: انسانی مانند شتر که گردن خود را به دور چیزی بسته، در تلاش است تا از اوضاع و شرایطش بهره‌برداری کند و به دقت درگیر مسائل خود باشد. او در شرایطی مشابه، باید به دقت عمل کند و در عین حال به خواسته‌ها و آرزوهایش توجه داشته باشد.
تو هر زمانی گداتری و من کرده
توانگری همه در کار نو گدای که چه
هوش مصنوعی: تو در هر زمان ضعیف‌تر و نیازمندتری و من قدرت و توانایی‌ام را به دست آورده‌ام. همه در کار جدیدی هستیم، پس چه اهمیتی دارد که تو در چه حالتی هستی.
یکی نگوئی هر تاز را که ای گنده
کنی بما ستم و جور غم فزای که چه
هوش مصنوعی: بگذار کسی را نگوید که تو چه کرده‌ای و با کارهای نادرست خود بر ما ظلم و غم می‌افزایی.
جواب آن غزلست این که گفت مختاری
گره زده سر زلفین دلگشای که چه
هوش مصنوعی: این متن به نوعی اشاره دارد به این که پاسخ به سوالات و ابهامات، در شعر و غزل هایی نهفته است که پیرامون زیبایی و جذابیت وجود دارد. به ویژه اشاره به نوازش و زیبایی طبیعی که در وجود کسی وجود دارد و اینکه برخی چیزها به خودی خود گشاینده دل و ذهن انسان هستند.