گنجور

شمارهٔ ۳۶ - روز از ما بگریخت

شمس برگشت ز چرخ، همچو زرین طبقو
چادر لعل کشید، گرد گردون شفقو
روز از ما بگریخت، شب چو در ما آویخت
لؤلؤ لالا ریخت زیر نیلی طبقو
می‌نمود از خرچنگ زهره را پیش آهنگ
چو به روی شه زنگ بر چکیده عرقو
من به کنجی دربست، خفته بودم سرمست
در گروگان زده دست از برای جلقو
بانک چنگ آمد و نای، جستم از شوق ز جای
بنگریدم ز سرای همچو یاری رفقو
گفتم ای جمع که آید، بر در و رسم چه آید
بس نکوتر چه زایید در جهان خلقو
گفت کاین قوم ظریف همه هستند حریف
باده بی این‌ها زیف کرده اندر حلقو
مه محمد ز عراق، مایه حسن وفاق
گنده برده به وثاق، برنهد بقر بقو
گر کسی از شعرا، گوید این را قوفا
گو بدین کن هجا تاش گیرد حلقو
قصه وزین سخن، گو بدین قاعده کن
فاعلاتن فعلن باق بق باق بقو
ترک من خورده نبید، دی برم مست رسید
وز سر خشم کشید آن مه بر من بخقو

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شمس برگشت ز چرخ، همچو زرین طبقو
چادر لعل کشید، گرد گردون شفقو
هوش مصنوعی: شمس به سوی آسمان برگشت و مانند طبق زری، چادری از لعل بر افراشت و دور تا دورش رنگ شفق را گسترد.
روز از ما بگریخت، شب چو در ما آویخت
لؤلؤ لالا ریخت زیر نیلی طبقو
هوش مصنوعی: روز از ما دور شد و شب وقتی به ما نزدیک شد، همچون مرواریدی درخشان زیر آسمان آبی پخش شد.
می‌نمود از خرچنگ زهره را پیش آهنگ
چو به روی شه زنگ بر چکیده عرقو
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویری اشاره شده که معنای آن نشان‌دهنده جذابیت و زیبایی است. در این تصویر، زهره (که به عنوان نماد زیبایی و عشق شناخته می‌شود) به نمایش گذاشته شده است و در کنار آن، خرچنگ به عنوان موجودی خاص و متفاوت وجود دارد. این ترکیب به نوعی تضاد و وابستگی زیبایی و نازیبایی را به تصویر می‌کشد. به طور کلی، زیبایی و جذابیت با یکدیگر پیوند خورده‌اند و این بیانگر افکار و احساسات عمیق انسانی است.
من به کنجی دربست، خفته بودم سرمست
در گروگان زده دست از برای جلقو
هوش مصنوعی: من در گوشه‌ای به‌تنهایی خوابیده بودم و سرمست از حال و هوای خود بودم، در حالی که به نوعی در پی لذت و سرگرمی بودم.
بانک چنگ آمد و نای، جستم از شوق ز جای
بنگریدم ز سرای همچو یاری رفقو
هوش مصنوعی: صدای چنگ و نای بلند شد و من از شوق و هیجان از جای خود برخاستم و به دور و برم نگاهی انداختم، مانند دوستی که به دیدار رفقایش می‌آید.
گفتم ای جمع که آید، بر در و رسم چه آید
بس نکوتر چه زایید در جهان خلقو
هوش مصنوعی: گفتم ای جمع که در اینجا جمع شده‌اید، چه چیزی باید بر در اینجا آورده شود و چه چیز زیباتر و باارزش‌تری در جهانی که خلق شده، وجود دارد؟
گفت کاین قوم ظریف همه هستند حریف
باده بی این‌ها زیف کرده اندر حلقو
هوش مصنوعی: این گروه با ظرافت، همگی در نوشیدن شراب هم‌دست هستند و بدون این افراد، لذت نوشیدنی کم‌ رنگ‌تر می‌شود.
مه محمد ز عراق، مایه حسن وفاق
گنده برده به وثاق، برنهد بقر بقو
هوش مصنوعی: ماه محمد از طرف عراق، سبب زیبایی و اتحاد است. آن ماه، در دام عشق گرفتار شده و مانند گوساله‌ای از زخم‌های خود می‌نالد.
گر کسی از شعرا، گوید این را قوفا
گو بدین کن هجا تاش گیرد حلقو
هوش مصنوعی: اگر شاعری این شعر را بگوید، بگویید که سعی کند با این قافیه شعر خودش را بسازد تا بتواند به زیبایی و هماهنگی در اشعارش برسد.
قصه وزین سخن، گو بدین قاعده کن
فاعلاتن فعلن باق بق باق بقو
هوش مصنوعی: داستانی زیبا و دلنشین را به این شیوه بگو که از وزن و قاعده خاصی پیروی کند، مثل فاعلاتن فعلن که در حال حاضر معروف است.
ترک من خورده نبید، دی برم مست رسید
وز سر خشم کشید آن مه بر من بخقو
هوش مصنوعی: دیروز، وقتی که نوشیدنی‌ام تمام شد و مست شدم، آن ماه زیبا که خشمگین بود، نگاهی بر من انداخت.