شمارهٔ ۳۸ - دوش در خواب ترا دیدم
ریش با دوش رسید از بن گوش ای گنده
از بن گوش کشان ناوه بدوش ای گنده
ریش تو آمد و برد از تو جمالی که بدان
تیز کردند خریداران روش ای گنده
بدو سه پشم چنان کار تو گشته است ترش
که بجای تو بود دیو سروش ای گنده
من خریدم بسلم جای دگر جور ترا
تو برو جای دگر نسیه فروش ای گنده
دوش در خواب ترا دیدم ماننده دیو
رفتم از دیدن تو دوش ز هوش ای گنده
لب چون خوشه خوشیده او بین و برو
عشق جوشان مار بین و بجوش ای گنده
یله کن چند گهی تا بزیم با او خوش
که ترا دیدم و برداشت دروش ای گنده
چو نئی خندان ریشی چندان خوش ولوشم کردی
نیک ریش تو برآمد خوش ریش ای گنده
شمارهٔ ۳۷ - گره زده سر زلفین دلگشای که چه: خوره شده بمیان پای من بپای که چهشمارهٔ ۳۹ - عقل و جانم برد شوخی آفتی بتیاره ای: تاز بازم ایر من در . . . ن هر زن بارهای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.