شمارهٔ ۲۷
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
بس . . . ن غلامان نکو روی دریدیم
شلوار عروسان زره زلف گشادیم
بر گنبد ترکان پریچهره خزیدیم
بس گنده مغلوک کهن را یله کردیم
ور گنده پی فرمان، دشنام شنیدیم
بس کودک زرین کله سیم بناگوش
کو را بکله بر کله بوق کشیدیم
از بهر رضای دل این . . . ر نگون بخت
از گنده کسان . . . ادن . . . نی طلبیدیم
چون نیک نگه کردیم از روی حقیقت
راهی خوش و بهتر زره پشت ندیدیم
آنراه رهانید مرا از غم و غصه
تا ظن نبری کاین ره بی مرزه گزیدیم
اینست جواب غزل خواجه سنائی
ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
شمارهٔ ۲۶ - جلال الدین کیست؟: ز سیم ساده یکی کوه دیده ام بدو نیمشمارهٔ ۲۸ - ای سنائی بیا: ای سنائی بیا و قد خم کن
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.