شمارهٔ ۲۵ - صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم
ای سنایی تو کجایی که به خون تو دریم
تا به نیمور هجا نفحه شعرت بدریم
هرکجا شعر تو یابیم نقیصه بکنیم
ور ترا نیز بیابیم، به . . . ن در ببریم
اندبار از تو و دیوانه عطیه کل و کور
کلتر و کورتر و غرتر و دیوانهتریم
تحفه تست و عطای تو عطیه کل و کور
ما همه ساله و را کاج بیاد تو خوریم
گردن دول تو از سیلی چون دیم کنیم
تو مپندار ازین کار که که ما کفشگریم
تو مپندار که تا او بر ما باشد، ما
روی زی هجو تو آریم و ازو در گذریم
هر زمان شعر تو آرد بر ما این کل کور
نعره بردارد و گوئیم نه گنگیم و کریم
سرما خورد یکی گنده سر از بهر خدای
تو چه دانی که چه در گند سر و درد سریم
شعرهای تو بخوانیم و بر او سخره کنیم
ور کند سخره ما، سخره او را نخریم
چند گوئی که سخنهای سنائی نخرند
نخریم و نخریم و نخریم و نخریم
ای سنائی ز من و کور عطیه خیری
جستجو می نکنی، دانی تا بر چه دریم
چند گوئی که سنائی و سنائی و ثنا
نه سنائی زر سر خست و نه ما از گز ریم
ای سنائی بجز این هست که تو با هنری
ای سنائی بجز این هست که ما بی هنریم
هنر اینست که تو می بهلی، ما نهلیم
بپس پشت، که تو می بغری، ما بغریم
دوست و یار تو اینکور عطیه است درست
بشکند آرزوی تو چو بدو در نگریم
این جوابست مر آن را که سنایی گوید
صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم
شمارهٔ ۲۴ - هرچند که از عشق تو در کوی ملامیم: هرچند که گنگیم و کلوکیم و لکامیمشمارهٔ ۲۶ - جلال الدین کیست؟: ز سیم ساده یکی کوه دیده ام بدو نیم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سنایی تو کجایی که به خون تو دریم
تا به نیمور هجا نفحه شعرت بدریم
هوش مصنوعی: ای سنایی، تو کجایی؟ ما به یاد تو اشک میریزیم تا بتوانیم از عطر شعر تو بهرهمند شویم.
هرکجا شعر تو یابیم نقیصه بکنیم
ور ترا نیز بیابیم، به . . . ن در ببریم
هوش مصنوعی: هر جا که شعر تو را پیدا کنیم، نقصی در آن ایجاد میکنیم و اگر تو را نیز بیابیم، بهانهای برای بیاحترامی در نظر خواهیم گرفت.
اندبار از تو و دیوانه عطیه کل و کور
کلتر و کورتر و غرتر و دیوانهتریم
هوش مصنوعی: ما از تو دلخوشیم و دیوانه عطیه کل هستیم، همچنین کورتر و دیوانهتر از همیشهایم.
تحفه تست و عطای تو عطیه کل و کور
ما همه ساله و را کاج بیاد تو خوریم
هوش مصنوعی: هدیه تو برای ما ارزشمند و کامل است و ما هر ساله به یاد تو، درخت کاج میکاریم.
گردن دول تو از سیلی چون دیم کنیم
تو مپندار ازین کار که که ما کفشگریم
هوش مصنوعی: گردن تو به خاطر سیلی که مانند باران بر آن میبارد، خم میشود. اما تو نباید فکر کنی که ما این کار را برای به دست آوردن پیشه کفشگری انجام میدهیم.
تو مپندار که تا او بر ما باشد، ما
روی زی هجو تو آریم و ازو در گذریم
هوش مصنوعی: نگران نباش که تا او در کنار ماست، ما به زشتگویی نسبت به تو فکر کنیم و از او چشمپوشی کنیم.
هر زمان شعر تو آرد بر ما این کل کور
نعره بردارد و گوئیم نه گنگیم و کریم
هوش مصنوعی: هر بار که شعر تو را بشنوم، این فرد نابینا به طرز شدیدی فریاد میزند و ما میگوییم که نه، ما نه ناشنوا هستیم و نه بیگوش.
سرما خورد یکی گنده سر از بهر خدای
تو چه دانی که چه در گند سر و درد سریم
هوش مصنوعی: یکی از افرادی که خیلی بزرگ است، سرما خورده و به خاطر خدا، تو نمیدانی که چه دردهایی به خاطر سرماخوردگی و بیماریاش دارد.
شعرهای تو بخوانیم و بر او سخره کنیم
ور کند سخره ما، سخره او را نخریم
هوش مصنوعی: ما شعرهای تو را میخوانیم و به تو میخندیم، اگر تو هم به ما بخندی، این را جدی نمیگیریم و به تو پاسخ نمیدهیم.
چند گوئی که سخنهای سنائی نخرند
نخریم و نخریم و نخریم و نخریم
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویی که حرفهای سنایی ارزش خریدن ندارند؟ ما هم همینطور نمیخریم و نمیخریم و نمیخریم.
ای سنائی ز من و کور عطیه خیری
جستجو می نکنی، دانی تا بر چه دریم
هوش مصنوعی: ای سنائی، تو از من و کور عطیه (هدیه) خوبی نمیجویی، آیا میدانی که ما بر چه چیزی تمرکز داریم؟
چند گوئی که سنائی و سنائی و ثنا
نه سنائی زر سر خست و نه ما از گز ریم
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی بگویی که سنایی و مدح او را بخوانی؟ سنایی نه از طلا است و نه ما دچار سختیها هستیم.
ای سنائی بجز این هست که تو با هنری
ای سنائی بجز این هست که ما بی هنریم
هوش مصنوعی: ای سنائی، جز این چه چیز دیگری هست که تو با هنر و مهارت خود شناخته میشوی؟ و جز این که ما بیهنر و ناتوان هستیم؟
هنر اینست که تو می بهلی، ما نهلیم
بپس پشت، که تو می بغری، ما بغریم
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که هنری در این است که تو بتوانی دیگران را سرگرم کنی و در عین حال خودت در پسزمینه قرار بگیری. اگر تو خندانی یا شادابی، ما نیز با تو شاد خواهیم بود. در واقع، هنرمند با رفتار و حال خود دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد.
دوست و یار تو اینکور عطیه است درست
بشکند آرزوی تو چو بدو در نگریم
هوش مصنوعی: دوست و یار تو در این دنیا همچون هدایتی است که آرزوهای تو را به حقیقت میرساند، اما زمانی که به او نگاه کنی، ممکن است آرزوهایت شکسته شوند.
این جوابست مر آن را که سنایی گوید
صنما تا به کف عشوه عشق تو دریم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که سنایی، شاعر بزرگ، به محبوبش میگوید که با زیبایی و فریبندگیاش او را در دام عشق خود گرفتار کرده است. عشق تو مانند یک ساحره است که با چشمان فریبندهاش قلبها را میرباید.