شمارهٔ ۱۷ - ریش دلبر
تاختن آورد بر بتان ختن ریش
باز نگردد بمکر و حیلت و فن ریش
بر دل خوبان اینزمانه بیکبار
کرد گشاده در بلا و محن ریش
وای و دریغا که خیر خیر سپه کرد
عارض آن ماهروی سیم ذقن ریش
آوخ و درد او حسرتا که برآورد
گرد ز فرق بتان چین و شکن ریش
دلبر من ریش را برابر من کرد
آوخ ازین دلبر و برابر من ریش
بوسه گهی کاندر او حلاوت جان بود
راست بزد چون خلیده نی، بسمن ریش
چه نخ دوست را ز زلف رسن بود
چاه شد انباشته، چو گشت رسن ریش
دار حسن گشت یار من بدرازی
چون رسن آویخته ز دار حسن ریش
تنگدلم، کان نگار تنگ دهن را
تنگ در آمد بگرد تنگ دهن، ریش
کشن پر از نیشکر برآمد و بگرفت
جای بر آن شکرین عقیق، یمن ریش
گرد بناگوش آن نگارین بگرفت
جای شکن گیر زلفق توبه شکن ریش
پیش شمن شانه آن صنم زدی از زلف
زد بدل زلف شانه پیش شمن ریش
بتکده عشق را و تن رخ او بود
بت نپرسند شمن چو گشت و تن ریش
ای پدر از درد ریش کندن فرزند
جامه درو خاک پاش بر سرو کن ریش
جان پدر رحم کن بجان پدر بر
سست بیکبارگی فرو مفکن ریش
من صفت ریش تو چه دانم کردن
ای همه تن ریش و باز ای همه تن ریش
ای چو خران . . . ر خورده، ریش فرومان
تا چو دم گاو درکشی بدهن ریش
شمارهٔ ۱۶ - ابوالعباس ترشروی: بخواهم گفت وصف سرخ کناسشمارهٔ ۱۸ - تاختن آورد بر بتان ختن ریش: ای بهمه تن گناه کرده، مکن ریش
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تاختن آورد بر بتان ختن ریش
باز نگردد بمکر و حیلت و فن ریش
هوش مصنوعی: تاختن به بتهای ختن و بازگشت نکردن با مکر و حیله و فنون، به این معنی است که در برابر چالشها و مشکلات، باید با شجاعت و صداقت برخورد کرد و هرگز به ترفندها و فریبها روی نیاورد.
بر دل خوبان اینزمانه بیکبار
کرد گشاده در بلا و محن ریش
هوش مصنوعی: دلهای نیکان این روزگار، به یکباره دچار مشکلات و مصیبتهای فراوانی شدهاند.
وای و دریغا که خیر خیر سپه کرد
عارض آن ماهروی سیم ذقن ریش
هوش مصنوعی: آه که چه خوب است دیدن آن چهره زیبا که درخشش او به مانند نقره و زیباییاش دلها را تسخیر میکند.
آوخ و درد او حسرتا که برآورد
گرد ز فرق بتان چین و شکن ریش
هوش مصنوعی: او با آه و درد، حسرت میخورد که چگونه موی بلند و تابدار بتهای چینی را به جلای خود بر سر مینهد.
دلبر من ریش را برابر من کرد
آوخ ازین دلبر و برابر من ریش
هوش مصنوعی: محبوب من مویی را که در چهرهاش بود به من نشان داد، ای کاش این محبوب و آن مو در برابر من نبود.
بوسه گهی کاندر او حلاوت جان بود
راست بزد چون خلیده نی، بسمن ریش
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و لذت بوسه اشاره دارد. بوسهای که میتواند روح را سیراب کند و تجربهای شیرین و دلنشین را به همراه داشته باشد. در واقع، شاعر در اینجا به این نکته پرداخته که اگر بوسهای با عشق و علاقه واقعی صورت گیرد، میتواند به معنای عمیقتری از شیرینی و جذابیت بین دلدادگان بدل شود.
چه نخ دوست را ز زلف رسن بود
چاه شد انباشته، چو گشت رسن ریش
هوش مصنوعی: دوست را به زلفش مانند دومی لنگر زدهایم و حالا با انباشت احساسات در دل، این زلف به چاهی پر از دیگر مشکلات تبدیل شده است. وقتی این زلف شل و ضعیف میشود، همه چیز باز میگردد و دشواریها خود را نمایان میکنند.
دار حسن گشت یار من بدرازی
چون رسن آویخته ز دار حسن ریش
هوش مصنوعی: دوست من شبیه به دار حسن شده است، به طوری که چون رشتهای بلند از این دار آویزان شده است.
تنگدلم، کان نگار تنگ دهن را
تنگ در آمد بگرد تنگ دهن، ریش
هوش مصنوعی: دل من تنگ است، چون معشوقی که دهانش کوچک است، برایم تنگی ایجاد کرده است. در این تنگنای دلخواه، به گرد این تنگنای احساس، ریش نیز به یادگار مانده است.
کشن پر از نیشکر برآمد و بگرفت
جای بر آن شکرین عقیق، یمن ریش
هوش مصنوعی: نهر پر از نیشکر جاری شد و جایگزین آن عقیق شیرین یمنی شد.
گرد بناگوش آن نگارین بگرفت
جای شکن گیر زلفق توبه شکن ریش
هوش مصنوعی: موهای زیبا و فر زنی که صورتش را زینت بخشیده، جای مناسبی برای گرفتن و بوسیدن دارد و زلفهای او که همچون توبهشکن است، زیبایی خاصی به چهرهاش بخشیدهاند.
پیش شمن شانه آن صنم زدی از زلف
زد بدل زلف شانه پیش شمن ریش
هوش مصنوعی: چشم به راه معشوق نشستهای و در حالی که او را مینگری، چنان غرق در زیبایی او شدهای که گویی شانهاش را به جای موهایش میگویی و زلفش را به ریشش نسبت میدهی. زیبایی او به قدری تو را در خود غرق کرده که به سادگی نمیتوانی واقعیت را تشخیص دهی.
بتکده عشق را و تن رخ او بود
بت نپرسند شمن چو گشت و تن ریش
هوش مصنوعی: در شرابخانه عشق، معشوق چهرهاش همچون بت است و نباید از او سوالی کرد، چون وقتی به او دست یابیم، همه چیز دیگر بیاهمیت میشود.
ای پدر از درد ریش کندن فرزند
جامه درو خاک پاش بر سرو کن ریش
هوش مصنوعی: ای پدر، به خاطر درد و رنجی که فرزندت به تو میدهد، لباس خود را دریده و بر سرت خاک بپاش.
جان پدر رحم کن بجان پدر بر
سست بیکبارگی فرو مفکن ریش
هوش مصنوعی: ای کاش به خاطر پدر، بر این دل سست و بیقرار رحم کنی و یکباره آن را نمیشکنی.
من صفت ریش تو چه دانم کردن
ای همه تن ریش و باز ای همه تن ریش
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم دربارهی ریش تو صحبت کنم، ای کسی که خودت تمامت ریش است؟ و ای کسی که دوباره تمامت ریش است.
ای چو خران . . . ر خورده، ریش فرومان
تا چو دم گاو درکشی بدهن ریش
هوش مصنوعی: این بیت به تمسخر افرادی اشاره میکند که درک صحیحی از امور ندارند و به طرز بیپردهای به ایراد گرفتن مشغولند. به نوعی، افراد را تشبیه کرده که مانند خرها به مسائلی بیمعنی میپردازند و به آنها توصیه میشود که از کارهای بیفایده دست بردارند و بهتر است که در رفتار و گفتار خود دقت بیشتری داشته باشند.
حاشیه ها
1402/05/17 23:08
داود پورسلطان
سلام بیت چهارم اینطوری باید نوشته شود
آوخ و دردا و حسرتا که براورد