گنجور

شمارهٔ ۴۵ - لکلک بچه

تا برون زد ناگهان از . . . یه سر لکلک بچه
دید سر چون . . . ایه بر بال پدر لکلک بچه
با سری چون . . . یه از . . . یه برون آورده سر
طرفه مرغی لکلک و زان طرفه‌تر لکلک بچه
بود همچون گوشتی کز وی گرفتی مورخوار
گشت زینسان چون کلان شد مار خور لکلک بچه
همچو گنجشک از تن او برگرفتی مور کور
گیرد ار منقار کودک مار بر لکلک بچه
هست بر لکلک ز جیلان و بَقَم منقار و روی
پس چرا شد آبنوس و زرد بر لکلک بچه
از چه بر منقار و پای خویشتن وا کرده‌اند
رنگ دیگر لکلک و رنگ دگر لکلک بچه
رنگرز رنگ سیه را معصفر هرگز نکرد
کرد منقار سیه را معصفر لکلک بچه
دید لکلک را پری چون کاغذ مهره زده
زد تحیر تازه در سرهای پر لکلک بچه
از پر نورسته و از پوست پیدا آمده
کرده بازوها چو میخ نیشکر لکلک بچه
همچو لکلک هندوئی گفتن نیاموزد تمام
تا که در هندوستان فکند مقر لکلک بچه
هست لکلک بچه سلطان زاده گنجشککان
لایقست این نام بر گنجشک و بر لکلک بچه
بین که همچون ریدکان باشد ز دیبا پوستشان
هم ز بخت خوبشان دارد خبر لکلک بچه
بر فراز تخت بنشسته است و می‌خندد چو بخت
بر بداندیش رضا این عمر لکلک بچه
آن خداوندی که بر ریش بداندیشان او
کار . . . ن کردن نداند کس مگر لکلک بچه
تا نکوخواهان او در خانه دولت شوند
می‌گشاید لکلک از منقار در لکلک بچه
تا به جستن راه او باشد به سوی هندوی
پر همی آراید از بهر سفر لکلک بچه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا برون زد ناگهان از . . . یه سر لکلک بچه
دید سر چون . . . ایه بر بال پدر لکلک بچه
هوش مصنوعی: ناگهان از جایی، بچه لک‌لک را دید که بر روی سر پدرش نشسته است.
با سری چون . . . یه از . . . یه برون آورده سر
طرفه مرغی لکلک و زان طرفه‌تر لکلک بچه
هوش مصنوعی: سری که دارای کمال و زیبایی خاصی است، از میان لابه‌لای طبیعت به بیرون آمده و مرغی زیبا و شگفت‌انگیز به پرواز در آمده است، که حتی جالب‌تر از آن، جوجه‌اش نیز در حال پرواز است.
بود همچون گوشتی کز وی گرفتی مورخوار
گشت زینسان چون کلان شد مار خور لکلک بچه
هوش مصنوعی: شخصی همچون گوشت است که وقتی بزرگ می‌شود، شبیه یک موریانه می‌شود. به همین دلیل، وقتی که به سن بلوغ می‌رسد، ممکن است دچار مشکلات و خطرات شود، مانند ماری که به کج رفتاری دچار می‌شود.
همچو گنجشک از تن او برگرفتی مور کور
گیرد ار منقار کودک مار بر لکلک بچه
هوش مصنوعی: جمله به این معناست که اگر تو به راحتی گنجشکی را از بدنش جدا کنی، مورچه‌ای که کور است، می‌تواند با منقار خود به بچه‌ای که همانند مار است، آسیب برساند. این تصویر به نوعی اشاره به آسیب‌پذیری و ناتوانی موجودات در برابر خطرات دارد.
هست بر لکلک ز جیلان و بَقَم منقار و روی
پس چرا شد آبنوس و زرد بر لکلک بچه
هوش مصنوعی: بر روی هر لک‌لک، جوجه‌هایی از جیلان و بقم نشسته‌اند، با منقار و چهره‌ای خاص. حالا چرا لک‌لک‌های بچه سیاه و زرد شده‌اند؟
از چه بر منقار و پای خویشتن وا کرده‌اند
رنگ دیگر لکلک و رنگ دگر لکلک بچه
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف تغییراتی در ظاهر و ویژگی‌های پرندگان، به ویژه لک‌لک‌ها می‌پردازد. گوینده از تغییر رنگ و تفاوت‌های ظاهری در این پرنده و فرزندانش صحبت می‌کند و حسرت می‌زند که چرا بر پاها و منقار خویش رنگ‌های دیگری دارند. این اشاره به تنوع و زیبایی طبیعی دارد و ممکن است به حسرت و کاستی‌هایی که فرد در زندگی خود احساس می‌کند نیز اشاره داشته باشد.
رنگرز رنگ سیه را معصفر هرگز نکرد
کرد منقار سیه را معصفر لکلک بچه
هوش مصنوعی: رنگ گل رز هرگز نتوانست رنگ سیاه را تغییر دهد و منقار سیاه لک‌لک هم هرگز به رنگ زرد درنیامد.
دید لکلک را پری چون کاغذ مهره زده
زد تحیر تازه در سرهای پر لکلک بچه
هوش مصنوعی: دیدن لک‌لک پرپر شده‌ای شبیه به کاغذ که بر روی آن مهره‌ای زده‌اند، تحیری تازه در سرهای پر لک‌لک‌های کوچک به وجود آورد.
از پر نورسته و از پوست پیدا آمده
کرده بازوها چو میخ نیشکر لکلک بچه
هوش مصنوعی: بازوها به گونه‌ای پرتوان و محکم هستند، مانند میخ‌هایی که در نیشکر قرار دارند و از پوست نمایان می‌شوند. این قدرت و استقامت باعث می‌شود که آن‌ها به خوبی عملکرد خود را انجام دهند، مانند لکلک که به بچه‌ها قوی و نیرومند است.
همچو لکلک هندوئی گفتن نیاموزد تمام
تا که در هندوستان فکند مقر لکلک بچه
هوش مصنوعی: مثل این است که پرنده‌ای از هند هیچ‌گاه نتواند به طور کامل و درست آواز خواندن را یاد بگیرد، مگر اینکه ساکن جایی در هند باشد که پرنده‌های دیگر وجود دارند.
هست لکلک بچه سلطان زاده گنجشککان
لایقست این نام بر گنجشک و بر لکلک بچه
هوش مصنوعی: هر گنجشکی که در دلش فکر و اندیشه‌اش را به کار بندد، شایسته نام و مقام است، مانند لک‌لک‌ها که فرزندان نازپرورده‌ای هستند. در واقع، این نام‌ها فقط به یک گونه تعلق ندارند و همه موجودات می‌توانند به شیوه‌ای شایسته آن را بر خود بگذارند.
بین که همچون ریدکان باشد ز دیبا پوستشان
هم ز بخت خوبشان دارد خبر لکلک بچه
هوش مصنوعی: به خوبی متوجه شو که افرادی که مانند پرندگان هستند و زندگی شاد و ساده‌ای دارند، از سرنوشت و بخت خوب خود آگاهند و این سرنوشت خوب بر پوست و ظاهرشان نیز تأثیر گذاشته است.
بر فراز تخت بنشسته است و می‌خندد چو بخت
بر بداندیش رضا این عمر لکلک بچه
هوش مصنوعی: او بر بالای تخت نشسته و می‌خندد، مانند سرنوشت که به بداندیشان می‌نگرد و زندگی را به آسانی می‌سپارد.
آن خداوندی که بر ریش بداندیشان او
کار . . . ن کردن نداند کس مگر لکلک بچه
هوش مصنوعی: خداوندی که فقط بداندیشان را ریشخند می‌کند، کسی نمی‌تواند بر او کاری کند جز بچه‌گنجشکان.
تا نکوخواهان او در خانه دولت شوند
می‌گشاید لکلک از منقار در لکلک بچه
هوش مصنوعی: زمانی که خوبان و نیکوکاران نزد او حضور پیدا می‌کنند، درِ هدایت و خیر از جانب او به روی آنها گشوده می‌شود، مانند اینکه جوجه‌کلک‌ها از منقار مادرشان، به سوی زندگی و رشد سوق می‌یابند.
تا به جستن راه او باشد به سوی هندوی
پر همی آراید از بهر سفر لکلک بچه
هوش مصنوعی: برای پیدا کردن راه او به سوی هند، سفر را شروع می‌کند تا به دریاچه نیلگون برسد.