گنجور

شمارهٔ ۲۳ - در هجاء خر خمخانه

ای پرستنده زاده سم خر
خر مردم نئی که مردم خر
سر خر برتر از گریبانی
در زنخدان فرو فرودم خر
هست بر من ترا تقدم و نیست
خوی خر بنده بر تقدم خر
تو چو خر پیش من دوان گشته
من چو خر بندگان با دم خر
همه خر بندگان خر شده گم
یافته خر خوهندو من گم خر
که وجو میکنی بمن بر حکم
کز که وجو بود تنعم خر
ندهمت کاه و جو از آنکه روا
نیست بر آدمی تحکم خر
شاخ گاوی که که کشد بجوی
در سپوزم بکاف گندم خر
این ترا نیست خر کسان تراست
دور از اندیشه و توهم خر
ای خر ار خرنئی جوابی گوی
هم خر خم مباش و هم خم خر
شعر علم است و تو خر عامی
علم مستغنی از تعلم خر
بار بل هم اضل کشی برخیر
تا ترا نام گشت بل هم خر
شعر ژاژیدن لهاشم تو
علک خائیدن لهاشم خر
بترنم هجای من خوانی
سرد و ناخوش بود ترنم خر
چو بعان عان رسی فرو مانی
ای نه عان عان خرند عم عم خر
لبت از هجو در لبیشه کنم
که بدینسان بود تبسم خر
خم خر می کنی و میگذری
مینمائی بمن تجشم خر
شاخ گاوی که در شود بشکاف
به برون آمدن شود سم خر
چو مرا خر سوار خود دیدی
نبود در دلم ترحم خر
با تو خم خم کنی شکسته بوم
بسر سنگ همچو خم خم خر
مقطع شعر تو هم از تو نهم
در . . . زنت باد پنجم خر

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای پرستنده زاده سم خر
خر مردم نئی که مردم خر
هوش مصنوعی: ای پرستنده، تو در پی خای خودت هستی و مردم را مانند سم خر می‌کنی، در حالی که خودت هم حقیقتاً شبیه به آنها هستی.
سر خر برتر از گریبانی
در زنخدان فرو فرودم خر
هوش مصنوعی: سر خر بهتر از گریبانی است که در غبغب من فرو رفته باشد.
هست بر من ترا تقدم و نیست
خوی خر بنده بر تقدم خر
هوش مصنوعی: بر من برتری تو مشخص است و من چون خر نیستم که برتری او را به خاطر بخواهد.
تو چو خر پیش من دوان گشته
من چو خر بندگان با دم خر
هوش مصنوعی: تو مانند الاغی در برابر من در حال دویدن هستی و من نیز مانند الاغی که به بندگان وابسته است، به تو وابسته‌ام.
همه خر بندگان خر شده گم
یافته خر خوهندو من گم خر
هوش مصنوعی: تمام بندگان به نوعی به گم شدن در دنیای مادی و دغدغه‌های زندگی مشغول شده‌اند و در جستجوی خواسته‌ها و نیازهای خود هستند، اما من خودم را گم کرده‌ام و به دنبال حقیقتی بالاتر و معنایی عمیق‌تر می‌گردم.
که وجو میکنی بمن بر حکم
کز که وجو بود تنعم خر
هوش مصنوعی: تو به من زندگی را می‌آموزی، در حالی که زندگی در دست کسانی است که خوشبختی را در اختیار دارند.
ندهمت کاه و جو از آنکه روا
نیست بر آدمی تحکم خر
هوش مصنوعی: من به تو کاه و جو نمی‌دهم، چون بر انسان نیکو نیست که مانند خر تحکم شود و مورد بی‌احترامی قرار گیرد.
شاخ گاوی که که کشد بجوی
در سپوزم بکاف گندم خر
هوش مصنوعی: شاخ گاوی که در جوی آب فرو می‌رود، وقتی در دست من سبوس گندم است، چه فایده‌ای دارد؟
این ترا نیست خر کسان تراست
دور از اندیشه و توهم خر
هوش مصنوعی: این موضوع مربوط به تو نیست، بلکه به دیگران مربوط است. تو باید از افکار و توهمات بیهوده دوری کنی.
ای خر ار خرنئی جوابی گوی
هم خر خم مباش و هم خم خر
هوش مصنوعی: ای خر، اگر بخواهی جوابی بدهی، هم خمی نباش و هم خم را نخور.
شعر علم است و تو خر عامی
علم مستغنی از تعلم خر
هوش مصنوعی: شعر مانند یک علم است و تو فردی نادان هستی که به علم نیاز نداری، چرا که هنوز یاد نگرفته‌ای.
بار بل هم اضل کشی برخیر
تا ترا نام گشت بل هم خر
هوش مصنوعی: هرچند که ممکن است گاهی در زندگی مشکل و سختی وجود داشته باشد، اما باید با قدرت و اراده ادامه دهی تا به موفقیت برسی. در نهایت، تلاش و کوشش تو می‌تواند به تو هویت و نامی برساند.
شعر ژاژیدن لهاشم تو
علک خائیدن لهاشم خر
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به نوعی شوخی و تمسخر دارد. به نظر می‌رسد گوینده در حال بیان این است که کسی در شرایطی بد یا مسخره قرار دارد و در عین حال نسبت به این وضعیت بی‌توجه است یا آن را کم اهمیت می‌داند. استفاده از الفاظ خاص به نوعی تصویر ذهنی از یک خنده یا وضعیت خنده‌دار ایجاد می‌کند.
بترنم هجای من خوانی
سرد و ناخوش بود ترنم خر
هوش مصنوعی: آواز بلند من شاید برایت دلنشین و خوشایند نباشد، مثل صدای خر که همیشه زبری و ناخوشی دارد.
چو بعان عان رسی فرو مانی
ای نه عان عان خرند عم عم خر
هوش مصنوعی: وقتی به اینجا می‌رسی، دیگر توقف نکن، زیرا دوست‌داشتن و عشق به تو می‌گویند که ادامه بده و نگذار چیزی تو را متوقف کند.
لبت از هجو در لبیشه کنم
که بدینسان بود تبسم خر
هوش مصنوعی: من به خاطر تو نمی‌خواهم به زشتی‌ها بپردازم، چون این رفتار تو مانند خنده‌ای بی‌معنی و خالی است.
خم خر می کنی و میگذری
مینمائی بمن تجشم خر
هوش مصنوعی: تو با خم شدن روی خر به سادگی می‌گذری، اما من باید زحمت بکشم و این بار را تحمل کنم.
شاخ گاوی که در شود بشکاف
به برون آمدن شود سم خر
هوش مصنوعی: اگر شاخ گاوی را بشکافی، در می‌آید که سم خر است. این جمله به ما می‌گوید که اگر به عمق چیزی آسیب بزنیم، ممکن است نتیجه‌ای غیرمنتظره و حتی بی‌ارزش به دست آوریم.
چو مرا خر سوار خود دیدی
نبود در دلم ترحم خر
هوش مصنوعی: وقتی تو مرا سوار بر الاغ دیدی، در دلم هیچگونه لطف و رحمتی برای الاغ نداشتیم.
با تو خم خم کنی شکسته بوم
بسر سنگ همچو خم خم خر
هوش مصنوعی: اگر با تو در پیوندی عمیق و شکسته از دلتنگی‌هایم صحبت کنم، احساس می‌کنم که سینه‌ام همچون سنگی سخت و شکننده است، درست مانند مادیانی که بارش را به دوش تحمل می‌کند.
مقطع شعر تو هم از تو نهم
در . . . زنت باد پنجم خر
هوش مصنوعی: در این بیت به نظر می‌رسد شاعر دربارهٔ نوعی وضعیت یا احساسی صحبت می‌کند که در آن فرد در موقعیتی دشوار و ناپایدار قرار دارد. به نوعی، او به مشکلاتی اشاره می‌کند که ممکن است بر سر راهش قرار گیرد و به نوعی به چالش‌ها و ناامیدی‌ها اشاره می‌کند. همچنین، ممکن است نمادی از جریانات طبیعی یا فشارهای بیرونی باشد که فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد.