شمارهٔ ۱۷
اگر به جود تو ای مجد دین نشد حاصل
به جد نمودن بیحد وجوه دستارم
دو کهنه دارم حالی اگر نوم باید
چو هردو کهنه فروشم، نوی به دست آرم
شمارهٔ ۱۶ - گویم نمردهام: ایزد چو مرده خواند مر آن را که مرد نیستشمارهٔ ۱۸ - خروس: یکی خروس، بمنقار دانه می آرد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر به جود تو ای مجد دین نشد حاصل
به جد نمودن بیحد وجوه دستارم
هوش مصنوعی: اگر بخشش تو، ای بزرگ دین، نتیجهای نداشته باشد، دست از تلاش و کوشش برای به دست آوردن نخواهم کشید.
دو کهنه دارم حالی اگر نوم باید
چو هردو کهنه فروشم، نوی به دست آرم
هوش مصنوعی: من دو لباس کهنه دارم، اگر بخواهم جدی فکر کنم، باید هر دو را بفروشم تا بتوانم چیز جدیدی بخرم.